بخش اول: فضیلت و کیفیت زیارت کاظمین

در حدیث دیگری: هرکه او را زیارت کند، بهشت برای اوست.

شیخ جلیل محمّد بن شهرآشوب در «مناقب» از تاریخ بغداد نقل کرده: که خطیب مؤلّف آن کتاب به سند خود از علی بن خلال روایت نموده: هیچ امر دشواری مرا روی نداد که بعد از آن به نزد قبر حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) روم و متوسّل به آن بزرگوار شوم، مگر آن‌که خدا، آن را برایم آسان کرد؛

و نیز گفته است: زنی در بغداد دیده شد که می‌دوید، به او گفتند: کجا می‌روی؟ گفت: به سوی قبر موسی بن جعفر(علیه‌السلام) می‌روم، برای پسرم که او را حبس کرده‌اند دعا کنم، مردی حنبلی مذهب در آنجا حاضر بود، آن زن را مسخره کرد و گفت: پسرت در زندان از دنیا رفت، آن زن گفت: خداوندا از تو درخواست می‌کنم، به حق کسی که در زندان شهیدش کردند [مرادش موسی بن جعفر(علیه‌السلام) بود] قدرت خود را به من بنما، به ناگاه پسر آن زن را رها کردند و فرزند آن مرد حنبلی را که مسخره کرده بود، به تلافی گناه او گرفتند.

شیخ صدوق از ابراهیم بن عُقبه روایت کرده: خدمت امام هادی(علیه‌السلام) نامه‌ای نوشتم و در نامه پرسیدم از زیارت ابی‌عبدالله الحسین(علیه‌السلام) و از زیارت حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) و حضرت جواد(علیه‌السلام). منظور از پرسش آن بود که بدانم کدام یک از این دو زیارت برتر است؟ حضرت در پاسخ نوشته بودند: ابوعبدالله مقدّم است و زیارت این دو معصوم جامع‌تر و ثوابش عظیم‌تر است.

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

زیارت مخصوص امام موسی کاظم(ع)

اما زیارت مختصّ به حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) چنان‌که سید ابن طاووس در کتاب «مزار» نقل کرده آن است که چون خواستی آن حضرت را زیارت کنی، سزاوار است غسل کنی و بعد با آرامش و وقار به زیارت روانه شوی، همین که به در حرم رسیدی بایست و بگو:

اللّٰهُ أَكْبَرُ، اللّٰهُ أَكْبَرُ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ، وَاللّٰهُ أَكْبَرُ

خدا بزرگ‌تر است، خدا بزرگ‌تر است، معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگ‌تر است

الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ هِدايَتِهِ لِدِينِهِ، وَالتَّوْفِيقِ لِمَا دَعا إِلَيْهِ مِنْ سَبِيلِهِ

از این‌که وصف شود، خدا را سپاس بر هدایت کردن به سوی دینش و موفق نمودن بر آنچه فرا خواند به سوی آن از راهش

اللّٰهُمَّ إِنَّكَ أَكْرَمُ مَقْصُودٍ، وَأَكْرَمُ مَأْتِيٍّ

خدایا تویی کریم‌ترین قصد شده و کریم‌ترین آمده شده

وَقَدْ أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً إِلَيْكَ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ وَأَبْنائِهِ الطَّيِّبِينَ

نزد تو آمده‌ام درحالی‌که به تو تقرّب می‌جویم، به وسیله فرزند دختر پیامبرت، درودهایت بر او و بر پدران پاک و فرزندان پاکیزه‌اش باد

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست

وَلَا تُخَيِّبْ سَعْيِي، وَلَا تَقْطَعْ رَجائِي، وَاجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ

و کوششم را بی‌ثمر مکن و امیدم را قطع مساز و مرا نزد خود در دنیا و آخرت آبرومند و از مقرّبان قرار ده

بعد وارد شو و پای راست خود را مقدّم دار و بگو:

بِسْمِ اللّٰهِ، وَبِاللّٰهِ، وَفِي سَبِيلِ اللّٰهِ، وَعَلَىٰ مِلَّةِ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

به نام خدا و با خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد)

اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ

خدایا بیامرز مرا و پدرم و مادرم و همه مردان و زنان مؤمن را

همین که به در بارگاه شریف رسیدی بایست و درخواست اجازه کن و بگو:

أَأَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللّٰهِ أَأَدْخُلُ يَا نَبِيَّ اللّٰهِ أَأَدْخُلُ يَا مُحَمَّدَ بنَ عَبْدِاللّٰهِ

آیا وارد شوم ای رسول خدا؟ آیا وارد شوم ای پیامبر خدا؟ آیا وارد شوم ای محمّد بن عبدالله؟

أَأَدْخُلُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَأَدْخُلُ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ

آیا وارد شوم ای امیرمؤمنان؟ آیا وارد شوم ای ابامحمّد حسن؟

أَأَدْخُلُ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ الْحُسَيْنَ أَأَدْخُلُ يَا أَبا مُحَمَّدٍ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ

آیا وارد شوم ای اباعبدالله الحسین؟ آیا وارد شوم ای ابا محمّد علی بن الحسین؟

أَأَدْخُلُ يَا أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ ابْنَ عَلِيٍّ ؟ أَأَدْخُلُ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ

آیا وارد شوم ای ابا جعفر محمّد بن علی؟ آیا وارد شوم ای اباعبدالله جعفر بن محمّد؟

أَأَدْخُلُ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَأَدْخُلُ يَا مَوْلايَ يَا أَبا جَعْفَرٍ

آیا وارد شوم ای مولایم ای ابا الحسن موسی بن جعفر؟ آیا وارد شوم ای مولای من ای ابا جعفر؟

أَأَدْخُلُ يا مَوْلايَ مُحَمَّدَ ابْنَ عَلِيٍّ

آیا وارد شوم ای مولای من ای محمّد بن علی؟

سپس وارد شو و «چهار مرتبه» بگو: خدا بزرگ تر است

و برابر قبر بایست و قبله را پشت کتف خود قرار بده، آنگاه بگو:

#السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ#

سلام بر تو ای ولی خدا و فرزند ولی خدا، سلام بر تو ای حجّت خدا و فرزند حجّت خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ صَفِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِينَ اللّٰهِ وَابْنَ أَمِينِهِ

سلام بر تو ای برگزیده خدا و فرزند برگزیده خدا، سلام بر تو ای امین خدا و فرزند امین خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ

سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی‌های زمین، سلام بر تو ای پیشوای هدایت

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلَمَ الدِّينِ وَالتُّقىٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خازِنَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ

سلام بر تو ای پرچم دین و تقوا، سلام بر تو ای خزانه‌دار دانش پیامبران

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نائِبَ الْأَوْصِياءِ السَّابِقِينَ

سلام بر تو ای خزانه‌دار دانش رسولان، سلام بر تو ای جانشین اوصیای گذشته

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ الْوَحْيِ الْمُبِينِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صاحِبَ الْعِلْمِ الْيَقِينِ

سلام بر تو ای معدن وحی آشکار، سلام بر تو ای صاحب دانش یقینی

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلِينَ

سلام بر تو ای خزانه دانش رسولان

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الصَّالِحُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الزَّاهِدُ

سلام بر تو ای امام شایسته، سلام بر تو ای پیشوای زاهد

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْعابِدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ السَّيِّدُ الرَّشِيدُ

سلام بر تو ای امام عابد، سلام بر تو ای امام آقا و هدایت‌کننده

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ

سلام بر تو ای کشته، ای شهید شده، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و فرزند جانشینش

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای مولای من موسی بن جعفر

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللّٰهِ مَا حَمَّلَكَ، وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَكَ

گواهی می‌دهم که تو از جانب خدا آنچه را بر عهده داشتی رساندی و از آنچه به تو سپرده بود نگهداری نمودی

وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللّٰهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللّٰهِ، وَأَقَمْتَ أَحْكامَ اللّٰهِ، وَتَلَوْتَ كِتابَ اللّٰهِ

و حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام شناختی و احکام خدا را بپا داشتی و کتاب خدا را تلاوت نمودی

وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذىٰ فِي جَنْبِ اللّٰهِ، وَجاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

و در راه خدا بر آزار مردم صبر کردی و در راه خدا آن‌گونه که باید جهاد کردی تا آن‌که مرگ به سویت آمد

وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ عَلَيْهِ آباؤُكَ الطَّاهِرُونَ وَأَجْدادُكَ الطَّيِّبُونَ

و گواهی می‌دهم که درگذشتی، بر آنچه پدران پاک و اجداد پاکیزه

الْأَوْصِياءُ الْهادُونَ الْأَئِمَّةُ الْمَهْدِيُّونَ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَىٰ هُدىً، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ

و جانشینان راهنما، آن پیشوایان هدایت‌یافته درگذشتند، گمراهی را بر هدایت ترجیح ندادی و از حق به جانب باطل منحرف نشدی

وَأَشْهَدُ أَنَّكَ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ

و گواهی می‌دهم که برای خدا و رسول خدا و امیرمؤمنان

وَأَنَّكَ أَدَّيْتَ الْأَمانَةَ، وَاجْتَنَبْتَ الْخِيانَةَ، وَأَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ

خیرخواهی کردی و امانت را ادا نمودی و از خیانت دوری گزیدی و نماز بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی

وَعَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً مُجْتَهِداً مُحْتَسِباً حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

و خدا را فقط از روی اخلاص و کوشش و حساب شده برای او عبادت کردی تا آن‌که مرگ به سویت آمد

فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ وَأَشْرَفَ الْجَزاءِ

پس خدا از سوی اسلام و اهلش پاداشت دهد، برترین و شریف‌ترین پاداش

أَتَيْتُكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ مُقِرّاً بِفَضْلِكَ، مُحْتَمِلاً لِعِلْمِكَ، مُحْتَجِباً بِذِمَّتِكَ

ی فرزند رسول خدا، به سویت آمدم برای زیارت، درحالی‌که عارف به حقّت هستم و به فضلت اقرار دارم، تحمّل دانشت را دارم، پوشیده به پیمانت

عائِذاً بِقَبْرِكَ، لائِذاً بِضَرِيحِكَ، مُسْتَشْفِعاً بِكَ إِلَى اللّٰهِ

و پناه‌آورنده به قبر و ضریحت، شفاعت‌خواه به واسطه تو به سوی خدا

مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكَ وَبِالْهُدَى الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ

دوستدار دوستانت، دشمن دشمنانت، بینای به مقامت و هدایتی که تو بر آن هستی

عالِماً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكَ وَبِالْعَمَى الَّذِي هُمْ عَلَيْهِ

دانای به گمراهی کسی که با تو مخالفت کرد و کوردلی‌ای که آنان برآنند

بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي وَنَفْسِي وَأَهْلِي وَمالِي وَوَلَدِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ

پدر و مادر و جان و خاندان و مال و فرزندانم فدایت ای پسر رسول خدا

أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً بِزِيارَتِكَ إِلَى اللّٰهِ تَعَالىٰ، وَمُسْتَشْفِعاً بِكَ إِلَيْهِ

به سوی تو آمدم درحالی‌که به زیارتت به سوی خدای تعالی تقرّب می‌جویم و به پیشگاهش به وسیله تو درخواست شفاعت می‌کنم

فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي، وَيَعْفُوَ عَنْ جُرْمِي، وَيَتَجاوَزَ عَنْ سَيِّئاتِي

به سوی تو آمدم درحالی‌که به زیارتت به سوی خدای تعالی تقرّب می‌جویم و به پیشگاهش به وسیله تو درخواست شفاعت می‌کنم

وَيَمْحُوَ عَنِّي خَطِيئاتِي، وَيُدْخِلَنِي الْجَنَّةَ

و خطاهایم را محو نماید و وارد بهشتم کند

وَيَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِما هُوَ أَهْلُهُ، وَيَغْفِرَ لِي وَلِآبائِي وَلِإِخْوانِي

و بر من آن‌گونه که او شایسته آن است لطف و محبت نماید و مرا و پدران و برادران و خواهرانم

وَأَخَواتِي وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغَارِبِهَا بِفَضْلِهِ وَجُودِهِ وَمَنِّهِ

و همه مردان و زنان با ایمان را در مشارق و مغارب زمین بیامرزد، به فضل و احسانش

سپس خود را بر قبر بینداز و آن را ببوس و دو طرف صورت خود را بر آن بگذار و به آنچه که خواهی دعا کن، آنگاه رو به سوی بالای سر برگرد و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

سلام بر تو ای مولای من ای موسی بن جعفر و رحمت و برکات خدا بر تو باد

أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْهادِي وَالْوَلِيُّ الْمُرْشِدُ، وَأَنَّكَ مَعْدِنُ التَّنْزِيلِ، وَصَاحِبُ التَّأْوِيلِ

گواهی می‌دهم که تویی پیشوای راهنما و سرپرست ارشاد کننده و تویی معدن تنزیل و صاحب تأویل

وَحَامِلُ التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ، وَالْعَالِمُ الْعَادِلُ، وَالصَّادِقُ الْعَامِلُ

و حامل تورات و انجیل و عالم عادل و راستگوی عمل کننده

يَا مَوْلايَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِمُوالاتِكَ

ای مولای من، من به سوی خدا از دشمنانت بیزاری می‌جویم و به دوستی‌ات به خدا تقرّب می‌نمایم

فَصَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آبائِكَ وَأَجْدادِكَ وَأَبْنائِكَ وَشِيعَتِكَ وَمُحِبِّيكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

پس درود و رحمت و برکات خدا بر تو و پدران و اجداد و فرزندان و شیعیان و دوستدارانت باد

آنگاه دو رکعت نماز زیارت بخوان و در آن دو رکعت سوره «یٰس» و «الرّحمٰن» یا هر سوره‌ای از قرآن‌ که برایت آسان باشد قرائت کن، سپس به آنچه می‌خواهی دعا کن.

زیارت دیگر:شیخ مفید و شیخ شهید و محمّد بن مشهدی فرموده‌اند: چون خواستی موسی بن جعفر(علیه‌السلام) را در بغداد زیارت کنی، غُسل کن و به سوی حرم شریف رو کن و بر در حَرَم بایست و اذن دخول بخواه، آنگاه وارد حرم شو و بگو:

بِسْمِ اللّٰهِ وَبِاللّٰهِ، وَفِي سَبِيلِ اللّٰهِ

به نام خدا و با خدا و در راه خدا

وَعَلَىٰ مِلَّةِ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَالسَّلامُ عَلَىٰ أَوْلِيَاءِ اللّٰهِ

و بر آیین رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) و سلام بر اولیای خدا

سپس برو تا برابر قبر حضرت موسى بن جعفر(علیه‌السلام) قرار گیرى، چون نزد قبر ایستادى بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ

سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی‌های زمین، سلام بر تو ای ولی خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بابَ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ

سلام بر تو ای حجّت خدا، سلام بر تو ای باب خدا. گواهی می‌دهم که تو نماز بپا داشتی و زکات پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی

وَتَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَجَاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ

و کتاب خدا را آن‌گونه که باید تلاوت کردی و در راه خدا کوشیدی کوشش شایسته

وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذَىٰ فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً، وَعَبَدْتَهُ مُخْلِصاً حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

و بر آزار و اذیت در راه خدا فقط شکیبایی کرده و آن را به حساب خدا گذاشتی و او را خالصانه عبادت کردی تا مرگ به تو رسید

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَوْلَىٰ بِاللّٰهِ وَبِرَسُولِهِ، وَأَنَّكَ ابْنُ رَسُولِ اللّٰهِ حَقّاً

گواهی می‌دهم که تو به خدا و رسول خدا سزاوارتری و اینکه تو به راستی و درستی فرزند رسول خدایی

أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِمُوالاتِكَ

به سوی خدا از دشمنانت بیزاری می‌جویم و با دوستی‌ات به خدا تقرّب می‌نمایم

أَتَيْتُكَ يَا مَوْلايَ عارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ

ای مولای من به حضورت آمدم عارف به حقّت، دوستدار دوستانت، دشمن دشمنانت، پس مرا نزد خدا شفاعت کن

پس خود را بر قبر بینداز و آن را ببوس و گونه‌هایت را به روی آن بگذار، آنگاه برگرد و به سوی بالای سر بیا و بایست و چنین بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ صادِقٌ، أَدَّيْتَ ناصِحاً، وَقُلْتَ أَمِيناً، وَمَضَيْتَ شَهِيداً

سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، گواهی می‌دهم که تو صادقی، خیرخواهانه ادای وظیفه کردی و امینانه گفتی و به حال شهادت درگذشتی

لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَى الْهُدىٰ، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ

و کوردلی را بر هدایت ترجیح ندادی و از حق به جانب باطل منحرف نشدی

صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آبائِكَ وَأَبْنائِكَ الطَّاهِرِينَ

درود خدا بر تو و پدران و فرزندان پاک تو

پس قبر نورانی را ببوس و دو رکعت نماز زیارت بخوان و بعد از این دو رکعت، هر نمازی که خواستی بجا آر، آنگاه به سجده رو و بگو:

اللّٰهُمَّ إِلَيْكَ اعْتَمَدْتُ، وَ إِلَيْكَ قَصَدْتُ، وَبِفَضْلِكَ رَجَوْتُ، وَقَبْرَ إِمامِيَ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَيَّ طاعَتَهُ زُرْتُ

خدایا به تو اعتماد کردم و آهنگ تو کردم و به احسانت امیدوار شدم و قبر امامم را که اطاعتش را بر من واجب نمودی زیارت کردم

وَبِهِ إِلَيْكَ تَوَسَّلْتُ، فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَىٰ نَفْسِكَ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَا كَرِيمُ

و به وسیله او به سوی تو توسّل جستم، پس به حقّی که از آنان‌ بر خود واجب کردی مرا و پدر و مادرم و همه اهل ایمان را بیامرز، ای کریم

پس طرف راست صورت خود را بر قبر بگذار و بگو:

اللّٰهُمَّ قَدْ عَلِمْتَ حَوائِجِي فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِها.

خدایا حاجات مرا دانسته‌ای پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و آن‌ها را برآور

آنگاه جانب چپ صورت را بر قبر بگذار و بگو:

اللّٰهُمَّ قَدْ أَحْصَيْتَ ذُنُوبِي، فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

خدایا تو گناهانم را برشمرده‌ای، پس به حق محمّد و خاندان محمّد، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد

وَاغْفِرْها، وَتَصَدَّقْ عَلَيَّ بِما أَنْتَ أَهْلُهُ

و آن‌ها را بیامرز و به آنچه تو شایسته آنی بر من احسان کن

سپس به سجده برو و «صد مرتبه» بگو:

«شُکْراً شُکْراً»

سپاس سپاس

آنگاه سر از سجده بردار و به آنچه خواهی و برای هرکه خواهی و او را دوست داری، دعا کن

hasnt translate

اللّٰهُ أَكْبَرُ، اللّٰهُ أَكْبَرُ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ، وَاللّٰهُ أَكْبَرُ

this faraz hasnt Translate

الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ هِدايَتِهِ لِدِينِهِ، وَالتَّوْفِيقِ لِمَا دَعا إِلَيْهِ مِنْ سَبِيلِهِ

this faraz hasnt Translate

اللّٰهُمَّ إِنَّكَ أَكْرَمُ مَقْصُودٍ، وَأَكْرَمُ مَأْتِيٍّ

this faraz hasnt Translate

وَقَدْ أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً إِلَيْكَ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ وَأَبْنائِهِ الطَّيِّبِينَ

this faraz hasnt Translate

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

this faraz hasnt Translate

وَلَا تُخَيِّبْ سَعْيِي، وَلَا تَقْطَعْ رَجائِي، وَاجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

بِسْمِ اللّٰهِ، وَبِاللّٰهِ، وَفِي سَبِيلِ اللّٰهِ، وَعَلَىٰ مِلَّةِ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

this faraz hasnt Translate

اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

أَأَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللّٰهِ أَأَدْخُلُ يَا نَبِيَّ اللّٰهِ أَأَدْخُلُ يَا مُحَمَّدَ بنَ عَبْدِاللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

أَأَدْخُلُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَأَدْخُلُ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ

this faraz hasnt Translate

أَأَدْخُلُ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ الْحُسَيْنَ أَأَدْخُلُ يَا أَبا مُحَمَّدٍ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ

this faraz hasnt Translate

أَأَدْخُلُ يَا أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ ابْنَ عَلِيٍّ ؟ أَأَدْخُلُ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ

this faraz hasnt Translate

أَأَدْخُلُ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَأَدْخُلُ يَا مَوْلايَ يَا أَبا جَعْفَرٍ

this faraz hasnt Translate

أَأَدْخُلُ يا مَوْلايَ مُحَمَّدَ ابْنَ عَلِيٍّ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ صَفِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِينَ اللّٰهِ وَابْنَ أَمِينِهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلَمَ الدِّينِ وَالتُّقىٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خازِنَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نائِبَ الْأَوْصِياءِ السَّابِقِينَ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ الْوَحْيِ الْمُبِينِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صاحِبَ الْعِلْمِ الْيَقِينِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلِينَ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الصَّالِحُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الزَّاهِدُ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْعابِدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ السَّيِّدُ الرَّشِيدُ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللّٰهِ مَا حَمَّلَكَ، وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَكَ

this faraz hasnt Translate

وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللّٰهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللّٰهِ، وَأَقَمْتَ أَحْكامَ اللّٰهِ، وَتَلَوْتَ كِتابَ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذىٰ فِي جَنْبِ اللّٰهِ، وَجاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

this faraz hasnt Translate

وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ عَلَيْهِ آباؤُكَ الطَّاهِرُونَ وَأَجْدادُكَ الطَّيِّبُونَ

this faraz hasnt Translate

الْأَوْصِياءُ الْهادُونَ الْأَئِمَّةُ الْمَهْدِيُّونَ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَىٰ هُدىً، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ

this faraz hasnt Translate

وَأَشْهَدُ أَنَّكَ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ

this faraz hasnt Translate

وَأَنَّكَ أَدَّيْتَ الْأَمانَةَ، وَاجْتَنَبْتَ الْخِيانَةَ، وَأَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ

this faraz hasnt Translate

وَعَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً مُجْتَهِداً مُحْتَسِباً حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

this faraz hasnt Translate

فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ وَأَشْرَفَ الْجَزاءِ

this faraz hasnt Translate

أَتَيْتُكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ مُقِرّاً بِفَضْلِكَ، مُحْتَمِلاً لِعِلْمِكَ، مُحْتَجِباً بِذِمَّتِكَ

this faraz hasnt Translate

عائِذاً بِقَبْرِكَ، لائِذاً بِضَرِيحِكَ، مُسْتَشْفِعاً بِكَ إِلَى اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكَ وَبِالْهُدَى الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ

this faraz hasnt Translate

عالِماً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكَ وَبِالْعَمَى الَّذِي هُمْ عَلَيْهِ

this faraz hasnt Translate

بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي وَنَفْسِي وَأَهْلِي وَمالِي وَوَلَدِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً بِزِيارَتِكَ إِلَى اللّٰهِ تَعَالىٰ، وَمُسْتَشْفِعاً بِكَ إِلَيْهِ

this faraz hasnt Translate

فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي، وَيَعْفُوَ عَنْ جُرْمِي، وَيَتَجاوَزَ عَنْ سَيِّئاتِي

this faraz hasnt Translate

وَيَمْحُوَ عَنِّي خَطِيئاتِي، وَيُدْخِلَنِي الْجَنَّةَ

this faraz hasnt Translate

وَيَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِما هُوَ أَهْلُهُ، وَيَغْفِرَ لِي وَلِآبائِي وَلِإِخْوانِي

this faraz hasnt Translate

وَأَخَواتِي وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغَارِبِهَا بِفَضْلِهِ وَجُودِهِ وَمَنِّهِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْهادِي وَالْوَلِيُّ الْمُرْشِدُ، وَأَنَّكَ مَعْدِنُ التَّنْزِيلِ، وَصَاحِبُ التَّأْوِيلِ

this faraz hasnt Translate

وَحَامِلُ التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ، وَالْعَالِمُ الْعَادِلُ، وَالصَّادِقُ الْعَامِلُ

this faraz hasnt Translate

يَا مَوْلايَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِمُوالاتِكَ

this faraz hasnt Translate

فَصَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آبائِكَ وَأَجْدادِكَ وَأَبْنائِكَ وَشِيعَتِكَ وَمُحِبِّيكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

بِسْمِ اللّٰهِ وَبِاللّٰهِ، وَفِي سَبِيلِ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

وَعَلَىٰ مِلَّةِ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَالسَّلامُ عَلَىٰ أَوْلِيَاءِ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بابَ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ

this faraz hasnt Translate

وَتَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَجَاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ

this faraz hasnt Translate

وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذَىٰ فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً، وَعَبَدْتَهُ مُخْلِصاً حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَوْلَىٰ بِاللّٰهِ وَبِرَسُولِهِ، وَأَنَّكَ ابْنُ رَسُولِ اللّٰهِ حَقّاً

this faraz hasnt Translate

أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِمُوالاتِكَ

this faraz hasnt Translate

أَتَيْتُكَ يَا مَوْلايَ عارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ صادِقٌ، أَدَّيْتَ ناصِحاً، وَقُلْتَ أَمِيناً، وَمَضَيْتَ شَهِيداً

this faraz hasnt Translate

لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَى الْهُدىٰ، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ

this faraz hasnt Translate

صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آبائِكَ وَأَبْنائِكَ الطَّاهِرِينَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

اللّٰهُمَّ إِلَيْكَ اعْتَمَدْتُ، وَ إِلَيْكَ قَصَدْتُ، وَبِفَضْلِكَ رَجَوْتُ، وَقَبْرَ إِمامِيَ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَيَّ طاعَتَهُ زُرْتُ

this faraz hasnt Translate

وَبِهِ إِلَيْكَ تَوَسَّلْتُ، فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَىٰ نَفْسِكَ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَا كَرِيمُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

اللّٰهُمَّ قَدْ عَلِمْتَ حَوائِجِي فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِها.

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

اللّٰهُمَّ قَدْ أَحْصَيْتَ ذُنُوبِي، فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

this faraz hasnt Translate

وَاغْفِرْها، وَتَصَدَّقْ عَلَيَّ بِما أَنْتَ أَهْلُهُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

«شُکْراً شُکْراً»

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

صلوات بر امام موسی کاظم(ع)

نویسنده گوید: سید جلیل علی بن طاووس در کتاب «مصباح الزائر» در یکی از زیارات حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) این صلوات بر حضرت را که مشتمل بر مقداری از فضایل و مناقب و عبادات و مصائب آن جناب است نقل کرده؛ البته زائر، خود را از فیض خواندن آن محروم نسازد:

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ

خدایا درود فرست بر محمّد و اهل‌بیتش

وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ

و درود فرست بر موسی بن جعفر، جانشین نیکوکاران و پیشوای خوبان و خزانه‌ی انوار

وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ

و وارث آرامش و متانت و حکمت‌ها و آثار

الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ

آن‌که همواره شب را با بیداری تا سحر، با به هم پیوستن استغفار زنده می‌داشت

حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْكَثِيرَةِ، وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ

هم‌پیمان سجده‌های طولانی و اشک‌های سرشار و رازونیاز بسیار و ناله‌های به هم پیوسته

وَمَقَرِّ النُّهىٰ وَالْعَدْلِ، وَالْخَيْرِ وَالْفَضْلِ، وَالنَّدىٰ وَالْبَذْلِ، وَمَأْلَفِ الْبَلْوىٰ وَالصَّبْرِ

و قرارگاه خرد و عدالت و خوبی و کرم و بذل و خوگرفته به بلا و صبر

وَالْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ، وَالْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ، وَالْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ

و پایمال شده به ستم و دفن شده به بی‌عدالتی و شکنجه شده در عمق زندان‌ها و تاریکی‌های زیرزمین‌ها

ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ، وَالْجِنازَةِ الْمُنَادىٰ عَلَيْها بِذُلِّ الاسْتِخْفافِ

با ساق کوبیده به حلقه‌های زنجیرها و جنازه‌ای که با خواری و سبک انگاشتن بر آن جار زده شده

وَالْوارِدِ عَلَىٰ جَدِّهِ الْمُصْطَفىٰ، وَأَبِيهِ الْمُرْتَضىٰ، وَأُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّساءِ بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ

وارد شونده بر جدّش مصطفی و پدرش مرتضی و مادرش سرور بانوان، با ارثی غصب شده

وَوَلاءٍ مَسْلُوبٍ، وَأَمْرٍ مَغْلُوبٍ، وَدَمٍ مَطْلُوبٍ، وَسَمٍّ مَشْرُوبٍ

و حکومتی ربوده و زندگی و حیاتی به پناه و خونی خواسته و زهری نوشانده

اللّٰهُمَّ وَكَمَا صَبَرَ عَلَىٰ غَلِيظِ الْمِحَنِ، وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ، وَاسْتَسْلَمَ لِرِضاكَ

خدایا همچنان که او بر سختی محنت‌ها صبر کرد، جام اندوه گرفتاری‌ها را نوشید و در برابر خشنودی‌ات تسلیم شد

وَأَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ، وَمَحَضَ الْخُشُوعَ، وَاسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ، وَعادَى الْبِدْعَةَ وَأَهْلَها

و طاعت را برایت خالص نمود و خشوع را بی‌آلایش کرد و فروتنی را شعار خود ساخت و با بدعت و اهلش دشمنی نمود

وَلَمْ يَلْحَقْهُ فِي شَيْءٍ مِنْ أَوامِرِكَ وَنَواهِيكَ لَوْمَةُ لائِمٍ

و ملامت ملامتگری در چیزی از اوامر و نواهی تو در او اثر نکرد

صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً نامِيَةً مُنِيفَةً زاكِيَةً تُوجِبُ لَهُ بِها شَفاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ، وَقُرُونٍ مِنْ بَراياكَ

بر او درود فرست درودی بالنده عالی، پاک که با آن درود برای او واجب گردانی شفاعت امت‌هایی از آفریدگانت و گروه‌هایی از آفریده‌هایت

وَبَلِّغْهُ عَنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوالاتِهِ فَضْلاً وَ إِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً

و از سوی ما به او درود و سلام برسان و از نزد خود در دوستی‌اش به ما فضل و احسان و آمرزش و خوشنودی عنایت کن

إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِيمِ، وَالتَّجاوُزِ الْعَظِيمِ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

که تو دارای احسان فراگیر و گذشت فراوان هستی، به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان

hasnt translate

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ

this faraz hasnt Translate

وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ

this faraz hasnt Translate

وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ

this faraz hasnt Translate

الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ

this faraz hasnt Translate

حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْكَثِيرَةِ، وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ

this faraz hasnt Translate

وَمَقَرِّ النُّهىٰ وَالْعَدْلِ، وَالْخَيْرِ وَالْفَضْلِ، وَالنَّدىٰ وَالْبَذْلِ، وَمَأْلَفِ الْبَلْوىٰ وَالصَّبْرِ

this faraz hasnt Translate

وَالْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ، وَالْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ، وَالْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ

this faraz hasnt Translate

ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ، وَالْجِنازَةِ الْمُنَادىٰ عَلَيْها بِذُلِّ الاسْتِخْفافِ

this faraz hasnt Translate

وَالْوارِدِ عَلَىٰ جَدِّهِ الْمُصْطَفىٰ، وَأَبِيهِ الْمُرْتَضىٰ، وَأُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّساءِ بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ

this faraz hasnt Translate

وَوَلاءٍ مَسْلُوبٍ، وَأَمْرٍ مَغْلُوبٍ، وَدَمٍ مَطْلُوبٍ، وَسَمٍّ مَشْرُوبٍ

this faraz hasnt Translate

اللّٰهُمَّ وَكَمَا صَبَرَ عَلَىٰ غَلِيظِ الْمِحَنِ، وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ، وَاسْتَسْلَمَ لِرِضاكَ

this faraz hasnt Translate

وَأَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ، وَمَحَضَ الْخُشُوعَ، وَاسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ، وَعادَى الْبِدْعَةَ وَأَهْلَها

this faraz hasnt Translate

وَلَمْ يَلْحَقْهُ فِي شَيْءٍ مِنْ أَوامِرِكَ وَنَواهِيكَ لَوْمَةُ لائِمٍ

this faraz hasnt Translate

صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً نامِيَةً مُنِيفَةً زاكِيَةً تُوجِبُ لَهُ بِها شَفاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ، وَقُرُونٍ مِنْ بَراياكَ

this faraz hasnt Translate

وَبَلِّغْهُ عَنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوالاتِهِ فَضْلاً وَ إِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً

this faraz hasnt Translate

إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِيمِ، وَالتَّجاوُزِ الْعَظِيمِ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

this faraz hasnt Translate

زیارت مخصوص امام جواد، حضرت امام محمدتقی(ع)

همان سه عالم بزرگوار [شیخ مفید و شیخ شهید و محمّد بن مشهدی] فرموده‌اند: رو به سوی قبر ابی جعفر محمّد بن علی الجواد(علیه‌السلام) کن که پشت سر جدّ بزرگوار خود مدفون است؛ چون نزد قبر آن حضرت ایستادی بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ

سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای حجّت خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آبائِكَ

سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی‌های روی زمین، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو و بر پدرانت

السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَبْنائِكَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَوْلِيائِكَ

سلام بر تو و بر فرزندانت، سلام بر تو و بر دوستانت

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَتَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ

گواهی می‌دهم که نماز بپا داشتی و زکات پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی و کتاب خدا را آن‌گونه که باید تلاوت کردی

وَجاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذىٰ فِي جَنْبِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

و در راه خدا جهاد کردی جهادی شایسته و در راه او بر آزار صبر نمودی تا آن‌که مرگ به سویت آمد

أَتَيْتُكَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ

زائر به حرمت آمده‌ام و به حقّت عارفم، دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت هستم، مرا نزد پروردگارت شفاعت کن

آنگاه قبر را ببوس و صورت خود را بر آن بگذار، سپس دو رکعت نماز زیارت بخوان و بعد از آن هر نمازی که خواهی قرائت کن، پس به سجده رو و بگو:

ارْحَمْ مَنْ أَساءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ

به کسی که بد کرده و مرتکب گناه شده و درمانده گشته و اقرار نموده رحم کن

پس طرف راست صورت خود را بر قبر بگذار و بگو:

إِنْ كُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ

اگر من بد بنده‌ای بودم، تو نیکو پروردگاری هستی

سپس طرف چپ صورت را روی زمین بگذارد و بگو:

عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ يَا كَرِيمُ

بزرگ شد گناه از بنده‌ات، پس گذشت نیکو باشد از نزد تو ای مهمان‌نواز

آنگاه به سجده بازگرد و «صد مرتبه» بگو:

«شُکْراً شُکْراً»

[سپاس سپاس]

زیارتى دیگر: سیّد ابن طاووس در کتاب «مزار» فرموده: چون موسى بن جعفر(علیهماالسلام) را زیارت کردى، نزد قبر حضرت جواد(علیه‌السلام) می‌ایستی، و آن را می‌بوسی و می‌گویى:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَرَّ التَّقِيَّ الْإِمامَ الْوَفِيَّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ

سلام بر تو ای ابا جعفر محمّد بن علی نیکوکار پرهیزگار

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَجِيَّ‌اللّٰهِ

پیشوای وفادار، سلام بر تو ای خشنود از خدا و پاکیزه، سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای محرم راز خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِيرَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سِرَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ضِياءَ اللّٰهِ

سلام بر تو ای سفیر خدا، سلام بر تو ای راز خدا، سلام بر تو ای روشنایی خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَناءَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا كَلِمَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَحْمَةَ اللّٰهِ

سلام بر تو ای تابش خدا، سلام بر تو ای کلمه خدا، سلام بر تو ای رحمت خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النُّورُ السَّاطِعُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَدْرُ الطَّالِعُ

سلام بر تو ای نور درخشان سلام بر تو ای ماه برآمده

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّيِّبُ مِنَ الطَّيِّبِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ مِنَ الْمُطَهَّرِينَ

سلام بر تو ای پاکیزه از پاکیزگان، سلام بر تو ای پاک از پاکان

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْآيَةُ الْعُظْمىٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحُجَّةُ الْكُبْرىٰ

سلام بر تو ای نشانه بزرگ‌تر، سلام بر تو ای حجّت اکبر

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلَّاتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ

سلام بر تو ای پاک و پاکیزه از لغزش‌ها، سلام بر تو ای منزّه از دشواری‌ها

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلِيُّ عَنْ نَقْصِ الْأَوْصافِ

سلام بر تو ای برتر از نقص اوصاف

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ عِنْدَ الْأَشْرافِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمُودَ الدِّينِ

سلام بر تو ای پسندیده نزد مردم شرافتمند، سلام بر تو ای ستون دین

أَشْهَدُ أَنَّكَ وَلِيُّ اللّٰهِ وَحُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ، وَأَنَّكَ جَنْبُ اللّٰهِ، وَخِيَرَةُ اللّٰهِ

گواهی می‌دهم که تو ولی خدا و حجّت او در زمینش هستی و تو مقرّب خدا و منتخب حق

وَمُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللّٰهِ وَعِلْمِ الْأَنْبِياءِ، وَرُكْنُ الْإِيمانِ، وَتَرْجُمانُ الْقُرْآنِ

و سپردگاه علم خدا و پیامبران و پایه ایمان و تفسیر قرآنی

وَأَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَكَ عَلَى الْحَقِّ وَالْهُدىٰ، وَأَنَّ مَنْ أَنْكَرَكَ وَنَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ عَلَى الضَّلالَةِ وَالرَّدىٰ

گواهی می‌دهم هرکه از تو پیروی کرد بر حق و هدایت است و هرکه تو را انکار کرد و با تو از در دشمنی درآمد بر گمراهی و هلاکت است

أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ

به خدا و به تو، در دنیا و آخرت از آنان بیزاری می‌جویم

وَالسَّلامُ عَلَيْكَ مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ

سلام بر تو تا هستم و تا شب و روز هست

صلوات بر امام محمدتقی(علیه‌السلام): و در صلوات بر آن حضرت بگو:

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، الزَّكِيِّ التَّقِيِّ

خدایا درود فرست بر محمّد و اهل‌بیتش و درود فرست بر محمّد بن علی پاک، پرهیزگار

وَالْبَرِّ الْوَفِيِّ، وَالْمُهَذَّبِ النَّقِيِّ، هادِي الْأُمَّةِ، وَوارِثِ الْأَئِمَّةِ، وَخازِنِ الرَّحْمَةِ

نیکوکار کامل‌دهنده، پیراسته، بی‌عیب، راهنمای امّت و وارث امامان و خزانه‌دار رحمت

وَيَنْبُوعِ الْحِكْمَةِ، وَقائِدِ الْبَرَكَةِ، وَعَدِيلِ الْقُرْآنِ فِي الطَّاعَةِ، وَواحِدِ الْأَوْصِياءِ فِي الْإِخْلاصِ وَالْعِبادَةِ

و چشمه‌های حکمت و پیشرو برکت و همسان قرآن در وجوب طاعت از او و یک تن از جانشینان در اخلاص و عبادت

وَحُجَّتِكَ الْعُلْيا، وَمَثَلِكَ الْأَعْلىٰ، وَكَلِمَتِكَ الْحُسْنىٰ، الدَّاعِي إِلَيْكَ، وَالدَّالِّ عَلَيْكَ

و حجّت والایت و نمونه برترت و کلمه زیباترت، دعوت‌کننده به سویت و دلالت کننده بر وجودت

الَّذِي نَصَبْتَهُ عَلَماً لِعِبادِكَ، وَمُتَرْجِماً لِكِتابِكَ، وَصادِعاً بِأَمْرِكَ، وَناصِراً لِدِينِكَ

که او را چونان پرچمی برای بندگانت نصب کردی و او را قرار دادی مفسّر کتابت و آشکارا اجرا کننده امرت و یاور دینت

وَحُجَّةً عَلَىٰ خَلْقِكَ، وَنُوراً تَخْرُقُ بِهِ الظُّلَمَ، وَقُدْوَةً تُدْرَكُ بِهَا الْهِدايَةُ، وَشَفِيعاً تُنالُ بِهِ الْجَنَّةُ

و حجّت بر بندگانت و نوری که به وسیله او پرده تاریکی‌ها دریده شود و مقتدایی که هدایت به وسیله او دریافت گردد و شفیعی که به وسیله آن به بهشت توان رسید

اللّٰهُمَّ وَكَما أَخَذَ فِي خُشُوعِهِ لَكَ حَظَّهُ، وَاسْتَوْفىٰ مِنْ خَشْيَتِكَ نَصِيبَهُ

خدایا همچنان که در فروتنی برای تو بهره‌اش را گرفت و از ترس تو سهمش را کامل نمود

فَصَلِّ عَلَيْهِ أَضْعافَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ وَلِيٍّ ارْتَضَيْتَ طاعَتَهُ، وَقَبِلْتَ خِدْمَتَهُ

پس بر او درود فرست، چندین برابر آنچه درود فرستادی، بر نماینده‌ای که طاعتش را پسندیدی و خدمتش را پذیرفتی

وَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً، وَآتِنا فِي مُوالاتِهِ مِنْ لَدُنْكَ فَضْلاً وَ إِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً

و از سوی ما به او درود و سلام برسان و به ما از پیش خود، در دوستی‌اش فضل و احسان و آمرزش و خوشنودی عنایت کن

إِنَّكَ ذُو الْمَنِّ الْقَدِيمِ، وَالصَّفْحِ الْجَمِيلِ

تو صاحب احسان دیرینه و چشم‌پوشی زیبا هستی

آنگاه نماز زیارت بخوان و پس از سلام بگو:

اللّٰهُمَّ أَنْتَ الرَّبُّ وَأَنَا الْمَرْبُوبُ

تویی پروردگار و منم پروریده

تا آخر دعا که در کتاب‌هاى زیارتى معتبر روایت شده است.

زیارتی دیگر: شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه روایت کرده: چون خواستی آن حضرت را زیارت کنی، غسل کن، و خود را پاکیزه نما، و دو جامه پاک بپوش، و در زیارت آن جناب بگو:

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ ابْنِ عَلِيٍّ الْإِمامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ، الرَّضِيِّ الْمَرْضِيِّ

خدایا درود فرست بر محمّد بن علی پیشوای باتقوا، بی‌عیب، راضی به حق، پسندیده

وَحُجَّتِكَ عَلَىٰ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ، وَمَنْ تَحْتَ الثَّرىٰ

و حجّتت بر هر که روی زمین و زیر زمین است

صَلاةً كَثِيرَةً نامِيَةً زاكِيَةً مُبارَكَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً مُتَواتِرَةً

درودی بسیار، بالنده، پاکیزه، مبارک، پیوسته، پی‌درپی پیاپی

كَأَفْضَلِ مَاصَلَّيْتَ عَلَىٰ‌ أَحَدٍمِنْ أَوْلِيائِكَ، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ

همانند برترین درودی که بر یکی از اولیایت فرستادی و سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای نور خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، وَسُلالَةَ الْوَصِيِّينَ

سلام بر تو ای حجّت خدا، سلام بر تو ای پیشوای مؤمنان و وارث علم پیامبران و چکیده جانشینان

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، أَتَيْتُكَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ

سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی‌های زمین، زائر به سویت آمدم، عارف به حقّت، دشمن دشمنانت، دوستدار دوستانت، پس مرا نزد پروردگارت شفاعت کن

آنگاه حاجت خود را بخواه

و بعد از آن در بارگاهی که قبر حضرت جواد(علیه‌السلام) است چهار رکعت نماز بالای سر بخوان، دو رکعت برای حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام)، دو رکعت برای حضرت جواد(علیه‌السلام) و بالای سر حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) که مقابل قبور قریش است، نماز نخوان که آن‌ها را قبله خود قرار دادن جایز نیست.

نویسنده گوید: از کلام شیخ صدوق، ظاهر می‌شود که در آن زمان‌ها قبر شریف موسی بن جعفر(علیه‌السلام) از قبر حضرت جواد(علیه‌السلام) جدا بود، بارگاه و دَرِ جداگانه داشته، مردم پس از زیارت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) بیرون رفته و در بارگاه حضرت جواد(علیه‌السلام) وارد می‌شدند.

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آبائِكَ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَبْنائِكَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَوْلِيائِكَ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَتَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ

this faraz hasnt Translate

وَجاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذىٰ فِي جَنْبِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

this faraz hasnt Translate

أَتَيْتُكَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

ارْحَمْ مَنْ أَساءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

إِنْ كُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ يَا كَرِيمُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

«شُکْراً شُکْراً»

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَرَّ التَّقِيَّ الْإِمامَ الْوَفِيَّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَجِيَّ‌اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِيرَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سِرَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ضِياءَ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَناءَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا كَلِمَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَحْمَةَ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النُّورُ السَّاطِعُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَدْرُ الطَّالِعُ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّيِّبُ مِنَ الطَّيِّبِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ مِنَ الْمُطَهَّرِينَ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْآيَةُ الْعُظْمىٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحُجَّةُ الْكُبْرىٰ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلَّاتِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلِيُّ عَنْ نَقْصِ الْأَوْصافِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ عِنْدَ الْأَشْرافِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمُودَ الدِّينِ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ وَلِيُّ اللّٰهِ وَحُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ، وَأَنَّكَ جَنْبُ اللّٰهِ، وَخِيَرَةُ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

وَمُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللّٰهِ وَعِلْمِ الْأَنْبِياءِ، وَرُكْنُ الْإِيمانِ، وَتَرْجُمانُ الْقُرْآنِ

this faraz hasnt Translate

وَأَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَكَ عَلَى الْحَقِّ وَالْهُدىٰ، وَأَنَّ مَنْ أَنْكَرَكَ وَنَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ عَلَى الضَّلالَةِ وَالرَّدىٰ

this faraz hasnt Translate

أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ

this faraz hasnt Translate

وَالسَّلامُ عَلَيْكَ مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، الزَّكِيِّ التَّقِيِّ

this faraz hasnt Translate

وَالْبَرِّ الْوَفِيِّ، وَالْمُهَذَّبِ النَّقِيِّ، هادِي الْأُمَّةِ، وَوارِثِ الْأَئِمَّةِ، وَخازِنِ الرَّحْمَةِ

this faraz hasnt Translate

وَيَنْبُوعِ الْحِكْمَةِ، وَقائِدِ الْبَرَكَةِ، وَعَدِيلِ الْقُرْآنِ فِي الطَّاعَةِ، وَواحِدِ الْأَوْصِياءِ فِي الْإِخْلاصِ وَالْعِبادَةِ

this faraz hasnt Translate

وَحُجَّتِكَ الْعُلْيا، وَمَثَلِكَ الْأَعْلىٰ، وَكَلِمَتِكَ الْحُسْنىٰ، الدَّاعِي إِلَيْكَ، وَالدَّالِّ عَلَيْكَ

this faraz hasnt Translate

الَّذِي نَصَبْتَهُ عَلَماً لِعِبادِكَ، وَمُتَرْجِماً لِكِتابِكَ، وَصادِعاً بِأَمْرِكَ، وَناصِراً لِدِينِكَ

this faraz hasnt Translate

وَحُجَّةً عَلَىٰ خَلْقِكَ، وَنُوراً تَخْرُقُ بِهِ الظُّلَمَ، وَقُدْوَةً تُدْرَكُ بِهَا الْهِدايَةُ، وَشَفِيعاً تُنالُ بِهِ الْجَنَّةُ

this faraz hasnt Translate

اللّٰهُمَّ وَكَما أَخَذَ فِي خُشُوعِهِ لَكَ حَظَّهُ، وَاسْتَوْفىٰ مِنْ خَشْيَتِكَ نَصِيبَهُ

this faraz hasnt Translate

فَصَلِّ عَلَيْهِ أَضْعافَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ وَلِيٍّ ارْتَضَيْتَ طاعَتَهُ، وَقَبِلْتَ خِدْمَتَهُ

this faraz hasnt Translate

وَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً، وَآتِنا فِي مُوالاتِهِ مِنْ لَدُنْكَ فَضْلاً وَ إِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً

this faraz hasnt Translate

إِنَّكَ ذُو الْمَنِّ الْقَدِيمِ، وَالصَّفْحِ الْجَمِيلِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

اللّٰهُمَّ أَنْتَ الرَّبُّ وَأَنَا الْمَرْبُوبُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ ابْنِ عَلِيٍّ الْإِمامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ، الرَّضِيِّ الْمَرْضِيِّ

this faraz hasnt Translate

وَحُجَّتِكَ عَلَىٰ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ، وَمَنْ تَحْتَ الثَّرىٰ

this faraz hasnt Translate

صَلاةً كَثِيرَةً نامِيَةً زاكِيَةً مُبارَكَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً مُتَواتِرَةً

this faraz hasnt Translate

كَأَفْضَلِ مَاصَلَّيْتَ عَلَىٰ‌ أَحَدٍمِنْ أَوْلِيائِكَ، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، وَسُلالَةَ الْوَصِيِّينَ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ، أَتَيْتُكَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

زیارت مشترک کاظمین، امام کاظم(ع) و امام جواد(ع)

اول:

آنکه برای هر کدام جداگانه باید خواند؛ شیخ جلیل جعفر بن محمّد قولَوَیه در کتاب «کامل الزیارات» از حضرت هادی(علیه‌السلام) روایت کرده: در زیارت هر یک از آن دو امام بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ

سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای حجّت خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرضِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بَدَا لِلّٰهِ فِي شَأْنِهِ

سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی‌های زمین، سلام بر تو ای آن‌که اراده خدا درباره‌اش آشکار شد

أَتَيْتُكَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ يَا مَوْلايَ

زائر به حضورت آمدم، عارف به حقّت، دشمن با دشمنانت، دوست با دوستانت، ای مولای من نزد پروردگارت برای من شفاعت کن

این زیارت در نهایت اعتبار است و شیخ صدوق و شیخ کلینی و شیخ طوسی هم با تفاوت کمی آن را ذکر نموده‌اند

دوم:

زیارتی است که به قرائتش، آن دو امام زیارت می‌شوند و آن‌چنان است که شیخ مفید و شهید و محمّد بن مشهدی ذکر کرده‌اند که در زیارت آن بزرگوار، همین که نزد ضریح ایستادی می‌گویی:

السَّلامُ عَلَيْكُما يَا وَلِيَّيِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُما يَا حُجَّتَيِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُما يَا نُورَيِ اللّٰهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ

سلام بر شما ای دو نماینده خدا، سلام بر شما ای دو حجّت خدا، سلام بر شما ای دو نور خدا در تاریکی‌های زمین

أَشْهَدُ أَنَّكُما قَدْ بَلَّغْتُما عَنِ اللّٰهِ مَا حَمَّلَكُما، وَحَفِظْتُما مَا اسْتُودِعْتُما

گواهی می‌دهم که شما از سوی خدا آنچه را بر عهده هر دو وجود شریفتان گذاشته شده بود رسانیدید و آنچه بر شما سپرده شده بود حفظ کردید

وَحَلَّلْتُما حَلالَ اللّٰهِ، وَحَرَّمْتُما حَرامَ اللّٰهِ، وَأَقَمْتُما حُدُودَ اللّٰهِ، وَتَلَوْتُما كِتابَ اللّٰهِ

حلال نمودید حلال خدا را و حرام کردید حرام خدا را و بپا نمودید حدود خدا را و تلاوت کردید کتاب خدا را

وَصَبَرْتُما عَلَى الْأَذىٰ فِي جَنْبِ اللّٰهِ مُحْتَسِبَيْنَ حَتَّىٰ أَتَاكُمَا الْيَقِينُ

و در راه او بر آزار مردم شکیبایی ورزیدید و به حساب خدا گذاشتید تا آن‌که مرگ به سویتان آمد

أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكُما، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِوِلايَتِكُما

از دشمنانتان به خدا بیزاری می‌جویم و به دوستی شما تقرّب به خدا می‌جویم

أَتَيْتُكُما زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكُما، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكُما، مُعادِياً لِأَعْدائِكُما

زائر به حضورتان آمدم، عارف به حقّتان، دوستدار دوستانتان، دشمن دشمنانتان

مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذِي أَنْتُما عَلَيْهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكُما

بینا به هدایتی که بر آن هستید، آگاه به گمراهی کسی که با شما مخالفت ورزید

فَاشْفَعا لِي عِنْدَ رَبِّكُما، فَإِنَّ لَكُما عِنْدَ اللّٰهِ جاهاً عَظِيماً، وَمَقاماً مَحْمُوداً

پس شما نزد پروردگارتان برای من شفاعت کنید که برای شما پیش خدا آبرویی بس عظیم و مقامی بس ستوده است

آنگاه تربت شریف آنجا را ببوس و سمت راست صورت خویش را بر آن بگذار، سپس به سوی بالاسر مقدس آن بزرگواران برو و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكُما يَا حُجَّتَيِ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ وَسَمائِهِ، عَبْدُكُما وَوَلِيُّكُما زَائِرُكُما مُتَقَرِّباً إِلَى اللّٰهِ بِزِيارَتِكُما

سلام بر شما دو تن، ای دو حجّت خدا در زمین و آسمان، بنده و دوست شمایم، زیارت کننده شما دو امامم، به زیارتتان به سوی خدا تقرّب می‌جویم

اللّٰهُمَّ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي أَوْلِيائِكَ الْمُصْطَفَيْنَ

خدایا برای من در میان اولیای برگزیده‌ات، نام نیکی قرار بده

وَحَبِّبْ إِلَيَّ مَشاهِدَهُمْ، وَاجْعَلْنِي مَعَهُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

و زیارتگاه‌های آنان را محبوبم گردان و در دنیا و آخرت با آنان همراهم کن، ای مهربان‌ترین مهربانان

آنگاه برای هر یک دو رکعت نماز بخوان و خدا را به آنچه می‌خواهی بخوان.

نویسنده گوید: چون در گذشته تقیه بسیار شدید بود، برای زیارت این دو امام همام زیارت‌های مختصر و کوتاه تعلیم می‌دادند برای اینکه شیعیان از آسیب طاغوتیان محفوظ باشند و اگر زائری خواهان زیارت مفصّل و طولانی باشد «زیارات جامعه» را بخواند که برای ایشان بهترین زیارت است، به ویژه «یکی از زیارات جامعه» که از روایتش ظاهر می‌شود اختصاص بیشتری به حضرت موسی بن جعفر دارد و آن زیارت، پس از این در آغاز زیارات جامعه خواهد آمد.

چون زائر قصد خروج از شهر را کرد آن دو بزرگوار را وداع کند، با دعاهای وداعی که از جمله آن‌ها دعایی است که شیخ طوسی(علیه‌الرّحمه) درکتاب «تهذیب» ذکر فرموده: که چون خواستی حضرت موسی بن جعفر را وداع گویی نزد قبر بایست و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

سلام بر تو ای مولایم ای ابا الحسن و رحمت و برکات خدا بر تو باد

أَسْتَوْدِعُكَ اللّٰهَ وَأَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّٰهِ وَبِالرَّسُولِ

به خدا می‌سپارمت و بر تو سلام می‌فرستم، به خدا و رسول

وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَيْهِ، اللّٰهُمَّ اكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ

و به آنچه تو آورده‌ای و بر آن نشانه نهادی ایمان آوردیم؛ خدایا ما را در شمار گواهان بنویس

همچنین در وداع حضرت جواد(علیه‌السلام) می‌گویی:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰه وَرَحْمَةُ اللّٰه وَبَرَكاتُهُ،

سلام بر تو ای مولایم ای ابا الحسن، و رحمت و برکات خدا بر تو

أَسْتَوْدِعُكَ اللّٰهَ وَأَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ،

به خدا می سپارمت و بر تو سلام می فرستم

آمَنَّا بِاللّٰهِ وَبِرَسُو لِهِ وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَيْهِ، اللّٰهُمَّ اكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ

به خدا و رسول و آنچه تو آورده ای و بر آن نشانه نهادی ایمان آوردیم . خدایا ما را در شمار گواهان بنویس

آنگاه از خدا بخواه که این آخرین زیارت تو نباشد و دوباره توفیق بازگشتن به دست آوری و قبر را ببوس و دو سمت صورتت را بر قبر بگذار

hasnt translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ فِي ظُلُماتِ الْأَرضِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بَدَا لِلّٰهِ فِي شَأْنِهِ

this faraz hasnt Translate

أَتَيْتُكَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ يَا مَوْلايَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكُما يَا وَلِيَّيِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُما يَا حُجَّتَيِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُما يَا نُورَيِ اللّٰهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكُما قَدْ بَلَّغْتُما عَنِ اللّٰهِ مَا حَمَّلَكُما، وَحَفِظْتُما مَا اسْتُودِعْتُما

this faraz hasnt Translate

وَحَلَّلْتُما حَلالَ اللّٰهِ، وَحَرَّمْتُما حَرامَ اللّٰهِ، وَأَقَمْتُما حُدُودَ اللّٰهِ، وَتَلَوْتُما كِتابَ اللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

وَصَبَرْتُما عَلَى الْأَذىٰ فِي جَنْبِ اللّٰهِ مُحْتَسِبَيْنَ حَتَّىٰ أَتَاكُمَا الْيَقِينُ

this faraz hasnt Translate

أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكُما، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِوِلايَتِكُما

this faraz hasnt Translate

أَتَيْتُكُما زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكُما، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكُما، مُعادِياً لِأَعْدائِكُما

this faraz hasnt Translate

مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذِي أَنْتُما عَلَيْهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكُما

this faraz hasnt Translate

فَاشْفَعا لِي عِنْدَ رَبِّكُما، فَإِنَّ لَكُما عِنْدَ اللّٰهِ جاهاً عَظِيماً، وَمَقاماً مَحْمُوداً

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكُما يَا حُجَّتَيِ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ وَسَمائِهِ، عَبْدُكُما وَوَلِيُّكُما زَائِرُكُما مُتَقَرِّباً إِلَى اللّٰهِ بِزِيارَتِكُما

this faraz hasnt Translate

اللّٰهُمَّ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي أَوْلِيائِكَ الْمُصْطَفَيْنَ

this faraz hasnt Translate

وَحَبِّبْ إِلَيَّ مَشاهِدَهُمْ، وَاجْعَلْنِي مَعَهُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

this faraz hasnt Translate

أَسْتَوْدِعُكَ اللّٰهَ وَأَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّٰهِ وَبِالرَّسُولِ

this faraz hasnt Translate

وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَيْهِ، اللّٰهُمَّ اكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰه وَرَحْمَةُ اللّٰه وَبَرَكاتُهُ،

this faraz hasnt Translate

أَسْتَوْدِعُكَ اللّٰهَ وَأَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ،

this faraz hasnt Translate

آمَنَّا بِاللّٰهِ وَبِرَسُو لِهِ وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَيْهِ، اللّٰهُمَّ اكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

حکایت حاجی علی بغدادی

نویسنده گوید: از اموری که مناسب است در اینجا نقل شود، داستان سعید صالح صفی متّقی، حاج علی بغدادی است که شیخ ما در کتاب «جنّی المَأوی» و «النَّجم الثاقب» نقل کرده و در «النجم الثّاقب» فرموده است: اگر نبود در این کتاب شریف، جز این حکایت معتبر صحیح که در آن فواید بسیاری است و در همین نزدیکی‌ها واقع شده، هرآینه در شرافت و نفاست آن کافی بود،

آنگاه بعد از مقدماتی فرموده: حاجی مذکور (ایده الله) نقل کرده: بر گردن من هشتاد تومان سهم امام جمع شد. به نجف اشراف رفتم، بیست تومان آن را به جناب علم الهدی و التّقی شیخ مرتضی (أعلی الله مقامه) و بیست تومان به جناب شیخ محمّد حسین مجتهد کاظمینی و بیست تومان به جناب شیخ محمّد حسن شروقی دادم و بر عهده‌ام بیست تومان باقی ماند که قصد داشتم در بازگشت به جناب شیخ محمّد حسن کاظمینی آل یاسین بدهم.

چون به بغداد بازگشتم، خوش داشتم در ادای آنچه بر گردن من بود شتاب کنم، روز پنجشنبه بود که به زیارت دو امام همام کاظمین مشرف شدم، پس از آن خدمت جناب شیخ (سلّمه الله) رفتم و مقداری از آن بیست تومان را به ایشان دادم و بقیه را وعده کردم که پس از فروش بعضی از اجناس، به تدریج به من حواله کنند تا به اهلش برسانم؛

در بعد از ظهر آن روز تصمیم به بازگشت به بغداد گرفتم، ولی جناب شیخ فرمود بمانم، عذر آوردم که باید مزد کارگران کارخانه ریس بافی خود را بدهم، چون شیوه‌ام با پرداخت مزد آنان در عصر هر پنجشنبه بود، بر این پایه برگشتم.

چون یک سوم راه را تقریباً پیمودم، سید بزرگواری را دیدم که از سوی بغداد رو به من می‌آید، چون نزدیک شد سلام کرد و دست‌های خود را برای مصافحه و معانقه گشود و فرمود: اهلاً و سهلاً، سپس مرا در آغوش گرفت، معانقه کردیم و هر دو یکدیگر را بوسیدیم، بر سر عمامه سبز روشنی داشت و بر رُخسار مبارکش خال سیاه بزرگی بود، پس ایستاد و فرمود: حاج علی خیر است، کجا می‌روی؟ گفتم: کاظمین را زیارت کردم و به بغداد باز می‌گردم،

فرمود: امشب شب جمعه است برگرد، گفتم: ای سرور من، توانش را ندارم، فرمود: داری، برگرد تا برای تو گواهی دهم که از موالیان جدّ من امیرمؤمنان و از مُوالیان مایی و نیز شیخ گواهی دهد، زیرا خدای تعالی امر فرموده: دو شاهد بگیرید و این اشاره به مطلبی بود که در خاطر داشتم که از جناب شیخ خواهش کنم نوشته‌ای به من بدهد که من از موالیان اهل‌بیت هستم و آن را در کفن خود بگذارم.

پس گفتم: تو چه می‌دانی و چگونه شهادت می‌دهی؟ فرمود: کسی که حق او را به او می‌رسانند، چگونه آن رساننده را نمی‌شناسد؟ گفتم: کدام حق ؟فرمود: آنچه به وکیل من رساندی، گفتم: وکیل تو کیست؟ فرمود: شیخ محمّد حسن، گفتم: وکیل توست؟ فرمود: وکیل من است.

(و به جناب آقا سید محمّد گفته بود که: ناگهان در خاطرم خطور کرد این سید بزرگوار، مرا به اسم خواند، با آنکه او را نمی‌شناسم؟ به خود گفتم شاید او مرا می‌شناسد، ولی من او را فراموش کرده‌ام باز در باطن خود گفتم: این سید از حق سادات، چیزی از من می‌خواهد، خوش دارم از سهم امام چیزی به او برسانم.)

گفتم: ای سید، نزد من از حق شما چیزی مانده، در امر آن به جناب شیخ محمّد حسن مراجعه کردم تا حق شما را [یعنی حق سادات] به اجازه او بپردازم، پس بر چهره من تبسمی کرد و فرمود: آری بعضی از حق ما را به وکلای ما در نجف اشرف رساندی، گفتم: آنچه ادا کردم پذیرفته شد؟ فرمود: آری. پس در خاطرم گذشت که این سید، نسبت به علمای اعلام می‌گوید: «وکلای ما!» و این در نظرم گران آمد، به خود گفتم: علما در گرفتن حقوق سادات، وکلایند و مرا غفلت گرفت.

آنگاه فرمود: بازگرد جدّم را زیارت کن، بازگشتم درحالی‌که دست راست او در دست چپ من بود. چون به راه افتادیم، دیدم طرف راست، نهر آب سپید زلالی جاری است و درختان لیمو و نارنج و انار و انگور و غیر آن، همه با میوۀ هم‌زمان، بی آنکه فصل آن‌ها بوده باشد بالای سر ما سایه انداخته، گفتم: این نهر و این درختان چیست؟ فرمود: هرکس از موالیان ما زیارت کند جدّ ما را و نیز خود ما را، این‌ها با او خواهد بود.

گفتم: می‌خواهم سؤالی بپرسم، فرمود: بپرس، گفتم: شیخ عبد الرّزاق مرحوم، مردی مدرّس بود، روزی نزد او رفتم، شنیدم می‌گفت: کسی که در طول عمر خود، روزها را روزه باشد و شب‌ها را به عبادت به سر برد و چهل حج و چهل عمره بجا آورد و در میان صفا و مروه بمیرد و از موالیان امیرمؤمنان(علیه‌السلام) نباشد، برای او چیزی نیست، فرمود: آری والله برای او چیزی نیست.

آنگاه از حال یکی از خویشان خود پرسیدم که آیا او از موالیان امیرمؤمنان(علیه‌السلام) است؟ فرمود: آری او و هر که متعلق به توست،

گفتم: آقای ما، برای من پرسشی است، فرمود: بپرس، گفتم: تعزیه‌خوانان امام حسین(علیه‌السلام) می‌خوانند که سلیمان اعمش نزد شخصی آمد و از زیارت سید الشهداء پرسید، گفت: بدعت است! پس در خواب هودجی را میان زمین و آسمان دید، پرسید: در آن هودج کیست؟ گفتند: فاطمه زهرا و خدیجه کبری، گفت: کجا می‌روند؟ گفتند: در این شب که شب جمعه است به زیارت امام حسین(علیه‌السلام) می‌روند، آنگاه نوشته‌هایی را دید که از هودج فرو می‌ریزد و در آن نوشته شده است:

اَمانُ مِنَ النّارِ لِزُّوارِالحُسَينِ عَلَيهِ السَّلامُ في لَيلَةِ الجُمْعَةِ، اَمانُ مِنَ النّارِ يَومَ القيامَةِ

امانی است از آتش برای زائران حسین (علیه‌السلام) در شب جمعه، امانی است از آتش در روز قیامت

آیا این حدیث صحیح است؟ فرمود: آری خبری راست و تمام است.

گفتم: آقای ما آیا صحیح است که می‌گویند: هرکه حسین(علیه‌السلام) را در شب جمعه زیارت کند، برای او امان است؟ فرمود: آری والله، سپس اشک از دیدگان مبارکش جاری شد و گریست.

گفتم: آقای ما پرسشی دیگر، فرمود: بپرس؛ گفتم: سال هزار و دویست و شصت‌ونه امام رضا(علیه‌السلام) را زیارت کردیم و در درّود یکی از عرب‌های شروقیه را که از بادیه‌نشینان طرف شرقی نجف اشرفند ملاقات کرده و او را مهمان نموده، از او پرسیدیم ولایت امام رضا(علیه‌السلام) چگونه است؟ گفت: بهشت، امروز پانزده روز است که من از مال مولایم امام رضا(علیه‌السلام) خورده‌ام، نکیر و منکر را چه رسد که در قبر نزد من آیند! گوشت و خون من از طعام آن حضرت در مهمانخانه‌اش روییده، این صحیح است؟ علی بن موسی‌الرضا(علیه‌السلام) می‌آید و او را از منکر و نکیر خلاص می‌کند؟ فرمود: آری والله جدّ من ضامن است.

گفتم: آقای ما پرسش کوچکی است که می‌خواهم بپرسم، فرمود: بپرس؛ گفتم: زیارت من از امام رضا(علیه‌السلام) پذیرفته است؟ فرمود: پذیرفته است ان‌شاء‌الله تعالی؛

گفتم: آقای ما پرسشی دیگر، فرمود: بسم‌الله، گفتم: حاج محمّد حسین بزّازباشی فرزند مرحوم حاج احمد بزّاز باشی آیا زیارتش پذیرفته است یا نه و او با من در راه مشهد رضا(علیه‌السلام) رفیق و شریک در هزینه‌ها بوده است؛ فرمود: عبد صالح زیارتش پذیرفته است.

گفتم: آقای ما پرسشی دیگر؛ فرمود: بسم‌الله، گفتم: فلان که از اهل بغداد هم‌سفر ما بود آیا زیارتش پذیرفته است؟ سکوت کرد، گفتم: آقای ما پرسش دیگر، فرمود: بسم‌الله، گفتم: سخنم را شنیدی یا نه؟ زیارتش پذیرفته است یا پذیرفته نیست؟ باز جوابی نداد! حاجی مذکور نقل کرد که آنان چند نفر از مرفّهین اهل بغداد بودند که در این سفر پیوسته به لهوولعب مشغول بودند و آن شخص هم مادر خود را کشته بود،

پس در راه به موضعی وسیع از جادّه رسیدیم که دو طرف آن باغ‌ها و روبروی شهر شریف کاظمین بود و موضعی از آن‌ جادّه از طرف راست پیوسته به باغ‌هاست که از بغداد می‌آید و آن متعلّق به بعضی از یتیمان سادات بود که حکومت آن را به ستم داخل در جادّه کرد و اهل تقوا و احتیاط ساکنِ این دو شهر [بغداد و کاظمین] همیشه از راه رفتن در آن قطعه از زمین کناره می‌گیرند، ولی آن جناب را دیدم در آن قطعه راه می‌رود! گفتم: ای سید من این موضع مال بعضی از یتیمان سادات است، تصرّف در آن روا نیست. فرمود: این موضع از اموال جدّ ما امیرمؤمنان و فرزندان او و اولاد ماست، تصرّف در آن برای موالیان ما حلال است.

در نزدیکی آن مکان در طرف راست باغی است متعلّق به شخصی که او را حاجی میرزا هادی می‌گفتند و او از ثروتمندان غیر عرب در بغداد بود، گفتم: آقای ما آیا راست است که می‌گویند زمین باغ حاج میرزا هادی متعلّق به موسی بن جعفر است؟ فرمود: به این مسئله چه کار داری و از پاسخ روی گرداند.

پس به نهر آبی که از رود دجله برای آبیاری مزارع و باغ‌های آن حدود جدا می‌کنند و از جاده می‌گذرد رسیدیم، آنجا به طرف شهر دو راه وجود دارد: یکی راه سلطانی و دیگر راه سادات و آن جناب به راه سادات میل فرمود، گفتم بیا از راه سلطانی برویم؛ فرمود: نه از این راهِ خود می‌رویم؛ پس آمدیم، چند قدمی نرفتیم که خود را بدون دیدن کوچه و بازار در صحن مقدّس موسی بن جعفر نزد کفشداری دیدیم،

از طرف باب المراد که از سمت مشرق و طرف پایین پاست وارد ایوان شدیم و کنار در رواق مطهّر مکث نفرمود و اذن دخول نخواند، داخل شد و کنار در حرم ایستاد سپس فرمود: زیارت کن، گفتم قاری نیستم، فرمود: برایت بخوانم؟ گفتم: آری، فرمود:

أَأَدْخُلُ يَا اللّٰه، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰه، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَميرَ المُؤْمِنِينَ

ای خدا آیا وارد شوم؟ سلام بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای امیرمؤمنان

همچنین بر یک‌یک از امامان سلام کردند تا رسیدند به حضرت امام حسن عسگری(علیه‌السلام)، فرمودند:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أبَا مُحَمَّدٍ الحَسَنَ العَسْكَرِيِّ

سلام بر تو ای ابا محمّد حسن عسکری

آنگاه فرمود: امام زمان خود را می‌شناسی؟ گفتم: چرا نمی‌شناسم! فرمود: بر امام زمان خود سلام کن، گفتم:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰه يَا صَاحِبَ الزَّمانِ يَا ابْنَ الحَسَنِ

سلام بر تو ای حجّت خدا، ای صاحب زمان، ای فرزند حسن

پس تبسّم نمود و فرمود:

عَلَيْكَ السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّٰه وَبَركَاتُهُ

سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد

پس داخل حرم مطهر شدیم و به ضریح مقدّس چسبیدیم و آن را بوسیدیم، آنگاه به من فرمود: زیارت کن، گفتم: من قاری نیستم؛ فرمود: برای تو زیارت بخوانم؟ گفتم: آری، فرمود: کدام زیارت را می‌خواهی؟ گفتم: هر زیارت که افضل است مرا به آن زیارت ده، فرمود: زیارت «امین‌الله» افضل است، مشغول به خواندن شد و فرمود:

السَّلامُ عَلَيْكُما يَا أَمِينَيِ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ وَحُجَّتَيْهِ عَلَىٰ عِبادِهِ

سلام بر شما ای دو امین خدا بر روی زمین و دو حجّت خدا بر بندگانش

در این حال چراغ‌های حرم را روشن کردند، من دیدم شمع‌ها روشن است، ولی حرم روشن و نورانی به نوری دیگر است، نوری همانند نور آفتاب و شمع‌ها همانند چراغی بودند که روز در آفتاب روشن کنند و من آن‌چنان در غفلت بودم که هیچ ملتفت این معجزات نمی‌شدم،

چون از زیارت فارغ شد، از سمت پایین پا به پشت سر آمد و در طرف شرق ایستاد و فرمود: آیا جدّم حسین(علیه‌السلام) را زیارت می‌کنی؟ گفتم: آری شب جمعه است زیارت می‌کنم، پس «زیارت وارث» را خواندند درحالی‌که اذان‌گوها از اذان مغرب فارغ شدند و به من فرمود: به جماعت متّصل شو و نماز بخوان و خود تشریف آورد.

در مسجد پشت سر حرم مطهر در آنجا نماز جماعت منعقد بود، ولی ایشان در سمت راست امام جماعت، محاذی او ایستادند و من وارد صف اول شدم و برایم برای ادای نماز جایی باز شد، چون فارغ شدم ایشان را ندیدم، از مسجد بیرون آمدم، در حرم جستجو کردم ایشان را نیافتم، قصد داشتم ایشان را ملاقات کنم و چند ریالی به ایشان بدهم و شب نیز ایشان را نزد خود نگاه دارم که مهمان من باشد.

ناگاه از خود پرسیدم که آن سید که بود؟ و آیات و معجزات گذشته را مورد توجه قرار دادم، از اطاعتم نسبت به او در بازگشتن به کاظمین، با آن کار مهمی که در بغداد داشتم و مرا به اسم خواندن با اینکه او را ندیده بودم و گفتار او که گفت: موالیان ما و اینکه من شهادت می‌دهم و دیدن نهر جاری و درختان میوه‌ها در غیر فصل مناسب و وقایع دیگری که گذشت همه سبب یقین من شد که او حضرت مهدی است، به ویژه در قسمت اذن دخول و سؤال از من، بعد از سلام بر امام عسکری که امام زمان خود را می‌شناسی؟ چون پاسخ دادم می‌شناسم، فرمود: سلام کن، چون سلام کردم تبسّم کرد و پاسخ داد.

با شتاب نزد کفشدار آمدم و از حال حضرتش پرسیدم، گفت: بیرون رفت، سپس پرسید این سید رفیق تو بود؟ گفتم: آری. در هر صورت به خانه مهماندار خود آمدم و شب را در آنجا ماندم، چون صبح شد، نزد جناب شیخ محمّد حسن رفتم و آنچه را دیده بودم نقل کردم، شیخ دستش را بر دهان خود گذاشت و از اظهار این قصه و افشای این سرّ نهی کرد و فرمود: خدا تو را موفّق کند.

من این واقعه را مخفی می‌داشتم و برای هیچ‌کس اظهار نمی‌کردم تا یک ماه از این قضیه گذشت، روزی در حرم مطهر بودم، سید بزرگواری را دیدم که نزدیک من آمد و پرسید چه دیدی؟ و به داستان آن روز اشاره کرد، گفتم: چیزی ندیدم، باز آن سخن را تکرار کرد و من به شدت انکار کردم، ناگهان از نظرم ناپدید شد و دیگر او را ندیدم

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

اَمانُ مِنَ النّارِ لِزُّوارِالحُسَينِ عَلَيهِ السَّلامُ في لَيلَةِ الجُمْعَةِ، اَمانُ مِنَ النّارِ يَومَ القيامَةِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

أَأَدْخُلُ يَا اللّٰه، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰه، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَميرَ المُؤْمِنِينَ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أبَا مُحَمَّدٍ الحَسَنَ العَسْكَرِيِّ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰه يَا صَاحِبَ الزَّمانِ يَا ابْنَ الحَسَنِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

عَلَيْكَ السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّٰه وَبَركَاتُهُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكُما يَا أَمِينَيِ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ وَحُجَّتَيْهِ عَلَىٰ عِبادِهِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

بخش دوم : تاریخ و فضیلت مسجد براثا

بدان که «مسجد براثا» از مساجد معروف و متبرّک است و در بین بغداد و کاظمین در راه زائران واقع شده، ولی اکثرا از فیض آن محروم بوده و با همه فضایل و شرافتی که برای آن نقل‌شده مورد بی‌اعتنایی است.

حموی که از مورّخان سال ششصد است، در کتاب «معجم البلدان» گفته: براثا محله‌ای بود در طرف بغداد، در قبله کرخ و در جنوب باب محول و در آن مسجد جامعی بوده که شیعیان در آن نماز می‌خواندند که خراب شده و نیز گفته: شیعیان پیش از زمان راضی بالله خلیفه عباسی، در آن مسجد جمع می‌شدند و سبّ [بدگویی] صحابه می‌کردند ولی به دستور راضی بالله، ناگهان در آن مسجد ریختند و هرکه را یافتند گرفتند و حبس کردند و مسجد را خراب و با خاک یکسان کردند.

شیعیان این خبر را به امیر الامرای بغداد «بَحْکم ماکانی» رساندند، او هم به تجدید بنا و گسترش بنای مسجد و محکم ساختن آن فرمان داد و در بالای مسجد اسم راضی بالله را نوشت. پیوسته آن مسجد آباد و محل اقامه نماز بود، ولی پس از سال چهارصدوپنجاه تا الآن معطّل مانده!

«براثا» پیش از بنای بغداد روستایی بوده که گمان مردم آن است که حضرت امیرمؤمنان در زمانی که به جنگ خوارج نهروان می‌رفت گذارش به آنجا افتاد و در مسجد جامع مذکور نماز خواند و در حمّامی که در آن روستا بود وارد شد.

براثا» منسوب به ابوشعیب براثی عابد است و او نخستین کسی بود که در «براثا» در کوخی [یعنی خانه‌ای که از نِی ساخته بود] ساکن شد و در آن کوخ خدا را عبادت می‌کرد تا دختری از اولاد مستوفیان بزرگ که تربیت‌شده کاخ‌ها بود، گذارش به کوخ او افتاد، همین که نظرش به ابو شعیب افتاد و حال او را دید، از آن حال معنوی بسیار لذّت برد و جذبه ابو شعیب او را در ربود، به اندازه‌ای که پای‌بند او شد. به ناچار نزد آن عابد زاهد آمد و گفت: می‌خواهم خادم تو باشم، گفت: می‌پذیرم به شرط اینکه از این شکل و هیئت خارج شوی، آن سعادتمند پذیرفت و از آنچه در اختیار داشت چشم پوشید و آراسته به لباس عابدان شد.

ابوشعیب او را به همسری برگزید، همین که آن دختر وارد کوخ شد، قطعه حصیری دید که ابوشعیب آن را برای حفظ خویش از رطوبت زمین زیر بدن خود انداخته بود، دختر گفت: من نزد تو نخواهم ماند، مگر وقتی که این قطعه حصیر را از زیر خود دور اندازی، زیرا از تو شنیدم که می‌گفتی زمین می‌گوید:

یَا ابْنَ آدَمَ تَجْعَلُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ حِجاباً وَ أَنْتَ غَداً فِی بَطْنِی

پسر آدم بین من و خود حجاب قرار می‌دهی و حال آنکه فردا در شکم من خواهی بود

"ابوشعیب آن حصیر را دور انداخت و آن دختر چند سالی نزد او ماند و با هم به بهترین وجه عبادت می‌کردند تا از دنیا رخت بربستند.

نویسنده گوید: ما در کتاب «هدیة الزائرین» تعدادی از روایاتی را که در فضیلت این مسجد شریف است ذکر کردیم و گفتیم؛ از مجموع این اخبار چند فضیلت برای این مسجد به دست می‌آید که اگر هریک از آن‌ها در هر مسجد باشد، سزاوار است انسان کوله‌بار خود برگیرد و سختی راه را به جان بخرد تا به فیض نماز و دعای در آن نائل و بهره‌مند شود:

اول:

حق‌تعالی مقرّر فرموده که در آن زمین فرود نیاید هیچ رهبری با لشگرش جز پیغمبر یا وصی او.

دوم:

خانه حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) است.

سوم:

زمین حضرت عیسی(علیه‌السلام) است.

چهارم:

اینکه چشمه‌ای در آنجاست که برای حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) ظاهر شده.

پنجم:

ظاهر ساختن حضرت امیر(علیه‌السلام) آن چشمه را به اعجاز خویش.

ششم:

بودن سنگ سپید متبرکی که مریم(علیهاالسلام)، حضرت عیسی(علیه‌السلام) را در آن محل بر آن سنگ نهاده بود.

هفتم:

بیرون آوردن امیرمؤمنان(علیه‌السلام) آن سنگ را با اعجاز و نصب آن به سمت قبله و خواندن نماز به سوی آن.

هشتم:

اینکه حضرت امیرمومنان(علیه‌السلام) و دو نوباوه او حضرت مجتبی(علیه‌السلام) و سیدالشهدا(علیه‌السلام) در آن مکان نماز خواندند.

نهم:

توقف امیرمؤمنان به مدت چهار روز در آنجا، به خاطر شرافت مکان و قداست آن زمین.

دهم:

اینکه انبیا به ویژه حضرت ابراهیم خلیل الرحمن(علیه‌السلام) در آنجا نماز خواندند.

یازدهم:

اینکه قبر پیامبری در آنجا است؛ و شاید آن پیامبر حضرت یوشع باشد که شیخ مرحوم فرموده: قبرش در خارج کاظمین در قبله مسجد براثاست.

دوازدهم:

بازگشتن آفتاب برای حضرت امیر در آنجا.

با این شرافت و فضیلت و بروز آیات الهی و معجزات حیدری در آن مکان، معلوم نیست از هزار نفر زائر یکی هم به آنجا برود، با اینکه مسجد سر راه آنان است و بارها از آنجا عبور می‌کنند و اگر به طور اتفاق کسی بخواهد آن مواهب را درک کند، چون به آنجا برسد و ببیند درِ مسجد بسته است، از دادن اندکی پول، برای بازکردن آن دریغ می‌کند و خود را از این همه مواهب بزرگ محروم می‌کند و حال آنکه گاهی برای تماشای بغداد و عمارات ستمگران، پول‌های گزافی می‌پردازند، چه رسد به پرداخت پول‌های بسیاری که برای تنوع در معاش و خرید اجناسِ نحس نجس یهودیان بغداد [پرداخت می‌شود] که گویا این مصارف سنگین و خرج‌های فوق‌العاده و پرداخت‌های اضافی، از شرایط کامل شدن زیارت بیشتر زائران است، والله المستعان!

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

یَا ابْنَ آدَمَ تَجْعَلُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ حِجاباً وَ أَنْتَ غَداً فِی بَطْنِی

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

بخش سوم : زیارت نواب اربعه(ره) و شیخ کلینی(ره)

زیارت نواب اربعه(ره)

«نواب اربعه» یعنی: جناب ابو عمرو عثمان بن سعید اسدی و جناب ابوجعفر محمّد بن عثمان و شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و شیخ جلیل ابوالحسن علی بن محمّد سمری (رضى اللّٰه عنهم).

بدان که از جمله تکالیف زائران در ایام توقّف در شهر مقدّس کاظمین رفتن به بغداد، برای زیارت این چهار نایب خاص امام عصر(صلوات‌الله‌علیه) است که حتی اگر قبر هر یک از آن‌ها در شهرهای دوردست قرار داشت، شایسته بود انسان راه‌های سخت و طولانی را طی کند و رنج و سختی سفر را به جان بپذیرد و به فیض زیارت آن‌ها نائل گردد، زیرا در میان همه اصحاب خاصّ امامان کسی به بزرگی و جلالت قدر ایشان نمی‌رسد.

اینان نزدیک هفتاد سال به منصب سفارت و وساطت میان امام(علیه‌السلام) و مؤمنان فایز شدند و بر دست ایشان کرامات بسیار و خوارق عادات بی‌شمار جاری گردید، و گفته شده: بعضی از علما قائل به عصمت ایشان شده‌اند و مخفی نیست که همچنان که این بزرگواران در زمان حیات خود، واسطه میان ولی‌عصر(صلوات‌الله‌علیه) و مردم بودند و از جمله مناصب ایشان، رساندن درخواست‌ها و نامه‌های حاجات مردم به آن حضرت بود، اکنون هم به همان منصب شریف مفتخرند و باید نامه‌های حاجات که در سختی‌ها نوشته می‌شود توسط ایشان به آن حضرت برسد، چنان‌که در جای خود معلوم گردیده.

خلاصه، فضایل و مناقب ایشان بیشتر از آن است که ذکر شود و همین اندازه برای ترغیب و تشویق زائران، برای درک فیضِ زیارتشان کافی است.

اما کیفیت زیارت ایشان: به صورتی است که شیخ طوسی در کتاب «تهذیب» و سید ابن طاووس در «مصباح الزائر» ذکر کرده‌اند و آن را به جناب ابوالقاسم حسین بن روح (رحمی الله علیه) نسبت داده‌اند که فرموده است: در زیارت ایشان بر رسول خدا(صلى‌اللّه‌علیه‌و‌آله) سلام می‌کنی و بعد از آن حضرت، به امیرمؤمنان و خدیجه کبری و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و بر هر یک از امامان(علیهم‌السلام) تا صاحب‌الزمان (صلوات‌الله‌علیه) و آنگاه می‌گویی:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فُلانَ بْنَ فُلانٍ

سلام بر تو ای فلان بن فلان

و به جاى فلان بن فلان اسم صاحب قبر و پدرش را مى‌برى

أَشْهَدُ أَنَّكَ بَابُ الْمَوْلَىٰ، أَدَّيْتَ عَنْهُ وَأَدَّيْتَ إِلَيْهِ، مَا خَالَفْتَهُ وَلَا خَالَفْتَ عَلَيْهِ، قُمْتَ خاصّاً، وَانْصَرَفْتَ سابِقاً

گواهی می‌دهم که تو دروازه فیض مولایی، از جانب او انجام وظیفه کردی و نسبت به او ادای تکلیف نمودی، با او مخالفت نکردی و علیه او به مخالفت برنخاستی، به نیابت خاص قیام نمودی و در هنگام انصراف پیشرو بودى

جِئْتُكَ عارِفاً بِالْحَقِّ الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ، وَأَنَّكَ مَا خُنْتَ فِي التَّأْدِيَةِ وَالسَّفارَةِ

نزد تو آمدم شناسای به حقی که تو بر آنی و اینکه در ادای وظیفه و سفارت خیانت نکردی

السَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ بابٍ مَا أَوْسَعَهُ، وَمِنْ سَفِيرٍ مَا آمَنَكَ

سلام بر تو در باب فیض امام بودن، چقدر پهناور است آن باب و در سفیر بودن، چه اندازه تو امینی و در مورد اطمینان بودن، چه بسیار با اقتداری تو

وَمِنْ ثِقَةٍ مَا أَمْكَنَكَ، أَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ اخْتَصَّكَ بِنُورِهِ حَتَّىٰ عَايَنْتَ الشَّخْصَ فَأَدَّيْتَ عَنْهُ وَأَدَّيْتَ إِلَيْهِ

گواهی می‌دهم که خدا تو را به نورش اختصاص داد تا آن حضرت را به وضوح دیدی، پس از جانب او نسبت به او ادای وظیفه کردی

بعد باز می‌گردی و دوباره بر معصومان از رسول خدا تا صاحب‌الزمان(علیهم‌السلام) سلام می‌کنی و پس از آن می‌گویی:

جِئْتُكَ مُخْلِصاً بِتَوْحِيدِ اللّٰهِ، وَمُوالاةِ أَوْلِيَائِهِ، وَالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِم

به خدمتت آمدم، درحال اخلاص به یگانگی خدا و دوستی با اولیای خدا و بیزاری از دشمنان ایشان

وَمِنَ الَّذِينَ خالَفُوكَ، يَا حُجَّةَ الْمَوْلىٰ وَبِكَ إِلَيْهِمْ تَوَجُّهِي، وَبِهِمْ إِلَى اللّٰهِ تَوَسُّلِي

و از کسانی که با تو مخالفت کردند، ای حجّت مولا، روی من به وسیله تو به سوی ایشان است و به آنان است توسّلم به سوی خداست

سپس دعا مى‌کنى و از حق‌تعالى می‌طلبى آنچه را که می‌خواهی، که ان‌شاء‌الله اجابت می‌شود

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فُلانَ بْنَ فُلانٍ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ بَابُ الْمَوْلَىٰ، أَدَّيْتَ عَنْهُ وَأَدَّيْتَ إِلَيْهِ، مَا خَالَفْتَهُ وَلَا خَالَفْتَ عَلَيْهِ، قُمْتَ خاصّاً، وَانْصَرَفْتَ سابِقاً

this faraz hasnt Translate

جِئْتُكَ عارِفاً بِالْحَقِّ الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ، وَأَنَّكَ مَا خُنْتَ فِي التَّأْدِيَةِ وَالسَّفارَةِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ بابٍ مَا أَوْسَعَهُ، وَمِنْ سَفِيرٍ مَا آمَنَكَ

this faraz hasnt Translate

وَمِنْ ثِقَةٍ مَا أَمْكَنَكَ، أَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ اخْتَصَّكَ بِنُورِهِ حَتَّىٰ عَايَنْتَ الشَّخْصَ فَأَدَّيْتَ عَنْهُ وَأَدَّيْتَ إِلَيْهِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

جِئْتُكَ مُخْلِصاً بِتَوْحِيدِ اللّٰهِ، وَمُوالاةِ أَوْلِيَائِهِ، وَالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِم

this faraz hasnt Translate

وَمِنَ الَّذِينَ خالَفُوكَ، يَا حُجَّةَ الْمَوْلىٰ وَبِكَ إِلَيْهِمْ تَوَجُّهِي، وَبِهِمْ إِلَى اللّٰهِ تَوَسُّلِي

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

زیارت شیخ کلینی(ره)

نویسنده گوید: سزاوار است در بغداد زیارت شود، شیخ اجل عالی مقام ثقة الاسلام محمّد بن یعقوب کلینی(عطّر الله مرقده) که شیخ و رئیس شیعه و أَوثق و أَثبت ایشان در حدیث بود و کتاب شریف «کافی» را که روشنی چشم شیعه است، در مدت بیست سال تألیف کرد و الحق منّت عظیم بر شیعه، به‌ ویژه بر اهل علم نهاد.

به خاطر جلالت و عظمت شأن آن بزرگ، ابن اثیر او را احیاکننده‌ی مذهب امامیه در آغاز سال سیصد هجری شمرده است، پس از آنکه مولای ما حضرت ثامن‌الائمه(علیه‌السلام) را احیاگر این مذهب در آغاز سال دویست هجری به حساب آورده است و ما در کتاب «هدیه» بیشتر علمایی را که در مشاهد مشرّفه مدفونند ذکر کردیم، به آنجا رجوع کنید

hasnt translate

hasnt translate

بخش چهارم : فضائل و زیارت جناب سلمان و حذیفه

بدان که از تکالیف زائران در شهر کاظمین، رفتن به مدائن است، برای زیارت عبد صالح الهی، جناب سلمان محمّدی (رضوان‌الله‌علیه) که نخستین ارکانِ اربعه است

و مخصوص به شرافتِ «سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ» و درآمده در شمار اهل‌بیت نبوّت و عصمت است. در فضیلت او جناب رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «سلمان دریایی است که نخشکد و گنجی است که پایان نپذیرد، سلمان از ما اهل‌بیت است، حکمت می‌بخشد و برهان می‌آورد».

حضرت امیر(علیه‌السلام) او را مانند لقمان، بلکه امام صادق(علیه‌السلام) او را بهتر از لقمان دانسته و حضرت باقر(علیه‌السلام) او را از متوسّمین [کسانی که با تمام وجودشان درصدد شناخت حق و در جستجوی حقایق الهی‌اند] برشمرده.

از روایات استفاده می‌شود که آن جناب اسم اعظم را می‌دانست و از محدَّثین ـ به فتح دال ـ [کسی که فرشتگان با او سخن می‌گویند] بوده است. برای ایمان ده درجه است و او در درجه دهم قرار داشت و عالِم به غیب و زمان مرگ افراد بود و در دنیا از خوراکی‌های بهشت تناول فرمود و بهشت مشتاق و عاشق او بود و خدا و رسول، او را دوست داشتند.

حق‌تعالی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به محبّت چهار نفر امر فرمود که سلمان یکی از ایشان است و آیاتی در مدح او و همتایان او نازل شد و جبرائیل هرگاه بر حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرود می‌آمد امر می‌کرد از جانب پروردگار به سلمان سلام برساند و او را به علم منایا [زمان مرگ افراد] و بلایا و انساب مطلّع گرداند و شب‌ها برای او در خدمت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مجلس اُنسی بوده.

حضرت رسول و امیرمؤمنان چیزهایی از مخزون و مکنون علم خدا به او تعلیم کردند که غیر او قابلیت و قدرت تحمّل آن را نداشته و به مرتبه‌ای رسید که امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

«سلمان دانش اول و آخر را یافت و او دریایی است که هر چه از او برگرفته شود پایان نپذیرد و او از ما اهل‌بیت است».

برای شوق زائران و رغبتشان به زیارت آن جناب کافی است تفکر کردن در اختصاص و امتیازش در میان تمام صحابه و جمیع امّت به اینکه حضرت امیرمؤمنان(علیه‌السلام) در یک شب از مدینه به مداین رفت و به دست مبارک خود او را غسل داد و کفن کرد و بر او با صفوفی بسیار از ملائکه نماز خواند و در همان شب به مدینه بازگشت. زِهی شرافت و مودّت و محبّت به خانواده رسالت که انسان را به این مرتبه از شکوه و عظمت می‌رساند.

امّا کیفیت زیارت آن جناب: بدان که سید ابن طاووس در کتاب «مصباح الزّائر» برای آن بزرگوار چهار زیارت نقل کرده و ما در اینجا به همان زیارت اول اکتفا می‌کنیم و در کتاب «هدیه» زیارت چهارم را که شیخ در «تهذیب» ذکر فرموده است نقل کردیم.

چون خواستی آن جناب را زیارت کنی، نزد قبر او به طرف قبله بایست و بگو:

السَّلامُ عَلَىٰ رَسُولِ اللّٰهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّٰهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ

سلام بر رسول خدا، محمّد بن عبدالله خاتم پیامبران

السَّلامُ عَلَىٰ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِينَ الرَّاشِدِينَ

سلام بر امیرمؤمنان سرور جانشینان، سلام بر امامان معصوم هدایت‌گر

السَّلامُ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ رَسُولِ اللّٰهِ الْأَمِينِ

سلام بر فرشتگان مقرّب، سلام بر تو ای یار امین رسول خدا

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُودَعَ أَسْرَارِ السَّادَةِ الْمَيامِينِ

سلام بر تو ای دوست امیرمؤمنان، سلام بر تو ای سپرده شده اسرار سروران پرمیمنت

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللّٰهِ مِنَ الْبَرَرَةِ الْمَاضِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

سلام بر تو ای باقیمانده خدا از نیکان پیشین، سلام بر تو ای اباعبدالله و رحمت و برکات خدا

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَطَعْتَ اللّٰهَ كَما أَمَرَكَ، وَاتَّبَعْتَ الرَّسُولَ كَمَا نَدَبَكَ، وَتَوَلَّيْتَ خَلِيفَتَهُ كَما أَلْزَمَكَ

گواهی می‌دهم که تو خدا را آن‌گونه که فرمان داد فرمان بردی و از رسولش آن طور که تو را فراخواند پیروی نمودی و خلیفه‌اش را متابعت کردی

وَدَعَوْتَ إِلَى الاهْتِمامِ بِذُرِّيَّتِهِ كَمَا وَقَفَكَ؛ وَعَلِمْتَ الْحَقَّ يَقِيناً وَاعْتَمَدْتَهُ كَمَا أَمَرَكَ

چنان‌که بر تو واجب نمود و به نکوداشت فرزندانش دعوت کردی، آن‌چنان‌که تو را آگاه ساخت؛ و حق را به یقین دانستی و آن‌ چنان‌که فرمان داد اعتماد کردی

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ بابُ وَصِيِّ الْمُصْطَفىٰ، وَطَرِيقُ حُجَّةِ اللّٰهِ الْمُرْتَضىٰ

گواهی می‌دهم که تو درگاه جانشین مصطفی و راه حجّت خدا مرتضی

وَأَمِينُ اللّٰهِ فِيمَا اسْتُوْدِعْتَ مِنْ عُلُومِ الْأَصْفِيَاءِ

و امین خدایی در آنچه از علوم برگزیدگان به تو سپرده شده

أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ النَّبِيِّ النُّجَبَاءِ الْمُخْتَارِينَ لِنُصْرَةِ الْوَصِيِّ

گواهی می‌دهم که تو از اهل‌بیت پیامبری، آن شرافتمندان برگزیده برای یاری جانشین آن حضرت

أَشْهَدُ أَنَّكَ صاحِبُ الْعاشِرَةِ، وَالْبَراهِينِ وَالدَّلائِلِ الْقاهِرَةِ

گواهی می‌دهم که تو صاحب درجات ده‌گانه ایمان و براهین و دلایل مغلوب کننده‌ای

وَأَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَدَّيْتَ الْأَمانَةَ

و تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و امانت الهی را ادا نمودی

وَنَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذىٰ فِي جَنْبِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

و برای خدا و رسولش خیرخواهی کردی و در جنب خدا بر آزار مردم صبر نمودی تا مرگ به سویت آمد

لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَحَدَكَ حَقَّكَ، وَحَطَّ مِنْ قَدْرِكَ

خدا لعنت کند کسی که حق تو را انکار کرد و از مقامت کاست

لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ آذاكَ فِي مَوالِيكَ، لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ أَعْنَتَكَ فِي أَهْلِ بَيْتِكَ

خدا لعنت کند کسی که تو را درباره سرورانت آزرد، خدا لعنت کند کسی که تو را درباره خانواده‌ات به زحمت افکند

لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ لامَكَ فِي سَادَاتِكَ

خدا لعنت کند کسی که تو را درباره سرورانت سرزنش نمود

لَعَنَ اللّٰهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ وَضاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذابَ الْأَلِيمَ

خدا لعنت کند دشمن خاندان محمّد را، از پری و آدمی، از پیشینیان و پسینیان و بر آنان عذاب دردناک را دوچندان گرداند

صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ

درود خدا بر تو ای اباعبدالله

صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ يَا صاحِبَ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَعَلَيْكَ يَا مَوْلىٰ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ

درود خدا بر تو ای یار رسول خدا، (درود خدا بر او و خاندانش) و بر تو ای دوست امیرمؤمنان

وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ رُوحِكَ الطَّيِّبَةِ، وَجَسَدِكَ الطَّاهِرِ

و درود خدا بر روح پاکیزه و پیکر پاک تو

وَأَلْحَقَنا بِمَنِّهِ وَرَأْفَتِهِ إِذا تَوَفَّانا بِكَ وَبِمَحَلِّ السَّادَةِ الْمَيامِينِ وَجَمَعَنا مَعَهُمْ بِجِوارِهِمْ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

خدا هنگامی‌که ما را می‌میراند، به منّت و مهرش به تو به جایگاه سروران با میمنت متّصل سازد و ما را همراه آنان و جوار ایشان در بهشت‌های پرنعمت گرد آورد

صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ إِخْوانِكَ الشِّيعَةِ الْبَرَرَةِ مِنَ السَّلَفِ الْمَيامِينِ

درود خدا بر تو ای اباعبدالله و درود خدا بر برادرانت، شیعیان نیکوکار از گذشتگان پر میمنت

وَأَدْخَلَ الرَّوْحَ وَالرِّضْوانَ عَلَى الْخَلَفِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

وارد کند نسیم رحمت و رضوان را بر بازماندگان از اهل ایمان

وَأَلْحَقَنا وَ إِيَّاهُمْ بِمَنْ تَوَلَّاهُ مِنَ الْعِتْرَةِ الطَّاهِرِينَ، وَعَلَيْكَ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

وارد کند نسیم رحمت و رضوان را بر بازماندگان از اهل ایمان

آنگاه سوره «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» را «هفت مرتبه» بخوان، سپس هرچه خواهی نماز مستحب بخوان

نویسنده گوید: چون خواستی از زیارت سلمان بازگردی، به جهت وداع نزد قبر بایست و این وداع را که سید در آخر زیارت چهارم ذکر فرموده است بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، أَنْتَ بابُ اللّٰهِ الْمُؤْتىٰ مِنْهُ وَالْمَأْخُوذُ عَنْهُ

وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْأَخْيَارِ. سلام بر تو ای اباعبدالله، تو درگاه خدایی که از آن درآیند و از آن برگیرند

أَشْهَدُ أَنَّكَ قُلْتَ حَقّاً، وَنَطَقْتَ صِدْقاً، وَدَعَوْتَ إِلىٰ مَوْلايَ وَمَوْلاكَ عَلانِيَةً وَسِرّاً

گواهی می‌دهم که حق گفتی و صادقانه سخن راندی و به سوی مولایم و مولایت در آشکار و نهان دعوت کردی

أَتَيْتُكَ زائِراً وَحَاجَاتِي لَكَ مُسْتَوْدِعاً

زائر به سوی تو آمدم، درحالی‌که سپارنده حاجاتم به توأم و من اینک تو را وداع می‌گویم

وَهَا أَنَا ذَا مُوَدِّعُكَ، أَسْتَوْدِعُكَ دِينِي وَأَمانَتِي وَخَواتِيمَ عَمَلِي وَجَوَامِعَ أَمَلِي إِلىٰ مُنْتَهىٰ أَجَلِي

دین و امانت و عواقب کار و همه آرزویم را در طول عمرم به تو می‌سپارم

وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْأَخْيَارِ

و سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد و درود خدا بر محمّد و خاندان نیکویش

آنگاه خدا را بسیار بخوان و بازگرد

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَىٰ رَسُولِ اللّٰهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّٰهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَىٰ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِينَ الرَّاشِدِينَ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ رَسُولِ اللّٰهِ الْأَمِينِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُودَعَ أَسْرَارِ السَّادَةِ الْمَيامِينِ

this faraz hasnt Translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللّٰهِ مِنَ الْبَرَرَةِ الْمَاضِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَطَعْتَ اللّٰهَ كَما أَمَرَكَ، وَاتَّبَعْتَ الرَّسُولَ كَمَا نَدَبَكَ، وَتَوَلَّيْتَ خَلِيفَتَهُ كَما أَلْزَمَكَ

this faraz hasnt Translate

وَدَعَوْتَ إِلَى الاهْتِمامِ بِذُرِّيَّتِهِ كَمَا وَقَفَكَ؛ وَعَلِمْتَ الْحَقَّ يَقِيناً وَاعْتَمَدْتَهُ كَمَا أَمَرَكَ

this faraz hasnt Translate

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ بابُ وَصِيِّ الْمُصْطَفىٰ، وَطَرِيقُ حُجَّةِ اللّٰهِ الْمُرْتَضىٰ

this faraz hasnt Translate

وَأَمِينُ اللّٰهِ فِيمَا اسْتُوْدِعْتَ مِنْ عُلُومِ الْأَصْفِيَاءِ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ النَّبِيِّ النُّجَبَاءِ الْمُخْتَارِينَ لِنُصْرَةِ الْوَصِيِّ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ صاحِبُ الْعاشِرَةِ، وَالْبَراهِينِ وَالدَّلائِلِ الْقاهِرَةِ

this faraz hasnt Translate

وَأَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَدَّيْتَ الْأَمانَةَ

this faraz hasnt Translate

وَنَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَى الْأَذىٰ فِي جَنْبِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ

this faraz hasnt Translate

لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَحَدَكَ حَقَّكَ، وَحَطَّ مِنْ قَدْرِكَ

this faraz hasnt Translate

لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ آذاكَ فِي مَوالِيكَ، لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ أَعْنَتَكَ فِي أَهْلِ بَيْتِكَ

this faraz hasnt Translate

لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ لامَكَ فِي سَادَاتِكَ

this faraz hasnt Translate

لَعَنَ اللّٰهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ وَضاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذابَ الْأَلِيمَ

this faraz hasnt Translate

صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ

this faraz hasnt Translate

صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ يَا صاحِبَ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَعَلَيْكَ يَا مَوْلىٰ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ

this faraz hasnt Translate

وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ رُوحِكَ الطَّيِّبَةِ، وَجَسَدِكَ الطَّاهِرِ

this faraz hasnt Translate

وَأَلْحَقَنا بِمَنِّهِ وَرَأْفَتِهِ إِذا تَوَفَّانا بِكَ وَبِمَحَلِّ السَّادَةِ الْمَيامِينِ وَجَمَعَنا مَعَهُمْ بِجِوارِهِمْ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

this faraz hasnt Translate

صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ إِخْوانِكَ الشِّيعَةِ الْبَرَرَةِ مِنَ السَّلَفِ الْمَيامِينِ

this faraz hasnt Translate

وَأَدْخَلَ الرَّوْحَ وَالرِّضْوانَ عَلَى الْخَلَفِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

this faraz hasnt Translate

وَأَلْحَقَنا وَ إِيَّاهُمْ بِمَنْ تَوَلَّاهُ مِنَ الْعِتْرَةِ الطَّاهِرِينَ، وَعَلَيْكَ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، أَنْتَ بابُ اللّٰهِ الْمُؤْتىٰ مِنْهُ وَالْمَأْخُوذُ عَنْهُ

this faraz hasnt Translate

أَشْهَدُ أَنَّكَ قُلْتَ حَقّاً، وَنَطَقْتَ صِدْقاً، وَدَعَوْتَ إِلىٰ مَوْلايَ وَمَوْلاكَ عَلانِيَةً وَسِرّاً

this faraz hasnt Translate

أَتَيْتُكَ زائِراً وَحَاجَاتِي لَكَ مُسْتَوْدِعاً

this faraz hasnt Translate

وَهَا أَنَا ذَا مُوَدِّعُكَ، أَسْتَوْدِعُكَ دِينِي وَأَمانَتِي وَخَواتِيمَ عَمَلِي وَجَوَامِعَ أَمَلِي إِلىٰ مُنْتَهىٰ أَجَلِي

this faraz hasnt Translate

وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْأَخْيَارِ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

حکایت عبور و نماز حضرت امیرالمومنین(ع) در طاق کسری

[اولین وظیفه بعد از زیارت جناب سلمان در شهر مدائن] نماز خواندن در طاق کسری، «دو رکعت» یا بیشتر [است]، چون آنجا مصلّای حضرت امیرمؤمنان است. از عمّار ساباطی روایت شده است: که امیرمؤمنان به مداین آمد و در ایوان کسری نزول فرمود، درحالی‌که دلف بن بحیر با او بود، در آنجا نماز خواند، پس از آن برخاست و به دلف فرمود: با من برخیز؛ و جماعتی از اهل ساباط در خدمت آن حضرت بود، در منازل کسری گردش کرد و به دلف می‌فرمود: برای کسری در این مکان چنین و چنان بوده و دلف می‌گفت: به خدا قسم چنین است که می‌فرمایی، پس با آن جماعت در تمام آن مواضع گردش کرد و دلف می‌گفت: ای سید و مولای من، شما چنان به این مکان‌ها آگاهی دارید که گویا شما این چیزها را در این مکان‌ها نهاده‌اید!

روایت شده: وقتی حضرت‌ بر مداین مرور می‌فرمود و آثار کسری و خرابی آن را مشاهده می‌کرد، یکی از افرادی که در خدمت آن حضرت بود، از روی عبرت این شعر را خواند:

بادها بر خرابه‌های دیارشان وزید***گویا اینان بر وعده‌گاهی بوده‌اند

حضرت فرمود: چرا نخواندى:

پس از آن فرمود:

إِنَّ هَؤُلاءِ كانُوا وَارِثِينَ فَأَصْبَحُوا مَوْرُوثِينَ، لَمْ يَشْكُرُوا النِّعْمَةَ فَسُلِبُوا دُنْياهُمْ بِالْمَعْصِيَةِ، إِيَّاكُمْ وَكُفْرَ النِّعَمِ لَاتَحُلُّ َبِكُمُ النِّقَمُ

البته آنان وارث بودند، اما اکنون ارث برده شده‌اند، نعمت را شکر نکردند، در نتیجه دنیایشان بر اثر معصیت از دستشان گرفته شد، از ناسپاسی نسبت به نعمت بپرهیزید تا گرفتاری‌ها و بدبختی‌ها بر شما فرود نیاید

فقیر گوید: حاصل این معنی را حکیم خاقانی در قالب شعر آورده، آنجا که فرموده:

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن‌ هان***ایـــوان مـــــدائن را آیینـه عبــرت دان

پرویـز کـه‌ بنهـــادی‌ بر خـوان‌ تره زرّین***زرّین تره کو برخــوان، رو «کـم تَرَکوا» برخوان

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

إِنَّ هَؤُلاءِ كانُوا وَارِثِينَ فَأَصْبَحُوا مَوْرُوثِينَ، لَمْ يَشْكُرُوا النِّعْمَةَ فَسُلِبُوا دُنْياهُمْ بِالْمَعْصِيَةِ، إِيَّاكُمْ وَكُفْرَ النِّعَمِ لَاتَحُلُّ َبِكُمُ النِّقَمُ

this faraz hasnt Translate

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate

زیارت جناب حذیفه در مدائن

[دومین وظیفه بعد از زیارت جناب سلمان در شهر مدائن] زیارت جناب حذیفة بن الیمان می‌باشد که از بزرگان اصحاب رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خاصان امیرمؤمنان(علیه‌السلام) است و در میان صحابه به شناختن منافقان و آگاهی بر اسامی آنان جایگاه خاصی داشت و اگر در نماز جنازه کسی حاضر نمی‌شد، حاکم دوم بر او نماز نمی‌خواند.

او از جانب حاکم دوم سال‌ها والی مدائن بود و پس از عزل کردنش جناب سلمان والی آنجا شد. چون سلمان از دنیا رفت دوباره حذیفه والی مدائن شد و ولایتش مستقر گشت تا نوبت خلافت به شاه ولایت(علیه‌السلام) رسید، از جانب حضرت از مدینه فرمانی مبارک به او و به اهل مدائن صادر شد که در آن فرمان مبارک، از خلافت خود و استقرار حکومت حذیفه بر مدائن اطلاع دادند. ولی حذیفه پس از حرکت آن حضرت از مدینه به جانب بصره، به خاطر دفع شرّ اصحاب جمل و پیش از نزول موکب همایون امیرمؤمنان به کوفه وفات یافت و در همان مدائن دفن شد.

از ابوحمزه ثمالی روایت شده است که: چون حذیفه نزدیک به وفات شد فرزند خود را خواست و او را به عمل کردن به این نصیحت‌های پرفایده وصیت کرد و فرمود: پسرجان من، آشکار کن ناامیدی خویش از آنچه را در دست مردم است که در این ناامیدی بی‌نیازی و توانگری است و از مردم حاجات خود را مخواه که در آن فقر آشکار است و همواره چنان باش که روزی که در آن هستی، از روز گذشته‌ات بهتر باشد و هرگاه نماز می‌خوانی، چنان بخوان که گویا نماز وداع و آخرین نماز توست و کاری مکن که از آن پوزش بخواهی

hasnt translate

hasnt translate

hasnt translate